برگی از تاریخ ما: جام جهانی کوییدیچ سال ۱۴۷۲ در سرزمینی دور افتاده برگزار شد که جادوگران از هر گوشهای از دنیا برای تماشای آن جمع شده بودند. اما این دوره متفاوت بود. یک تیم ناشناس با بازیکنانی که هیچکس آنها را نمیشناخت شرکت کرده بودند. این تیم، که نشانهایی از سرزمینهای افسانهای بر لباسهایشان داشتند، با مهارتهایی خیرهکننده هر بازی را یکی پس از دیگری بردند.
نکته عجیب این بود که هر بار یکی از بازیکنان این تیم ناشناس قصد گلزنی داشت، توپ کوییدیچ به طور ناگهانی رنگ عوض میکرد و همچون یک ستاره دنبالهدار در آسمان بازی میدرخشید. تماشاچیان شگفتزده نمیدانستند که این کار نتیجه یک جادوی قدیمی بوده یا ترفندی نوین.
در روز فینال، هنگامی که اسنیچ طلایی پدیدار گشت، تیم ناشناس دست به یک کار عجیب زد. سردمدار تیم، که اکنون مشخص شده بود یک جادوگر قدرتمند است، با یک طلسم پیچیده اسنیچ را به یک ققنوس واقعی تبدیل کرد که با شعلههایی روشن در آسمان پر میزد. او با یک پرش شجاعانه، نه تنها اسنیچ بلکه قلب تماشاگران را نیز تسخیر کرد.
و از آن پس، این دوره از جام جهانی کوییدیچ نه تنها به عنوان یک رویداد ورزشی، بلکه به عنوان یک افسانه جادویی در تاریخ جادوگری ثبت شد.