در ششمین قسمت از پادکست لوموس میرسیم به استاد جالب و جدید هاگوارتز در کتاب هری پاتر و تالار اسرار. در این قسمت خشایار، میلاد، شادی و امید با هم در مورد رویارویی هری با گیلدروی لاکهارت، برخورد دراکو با بچهها و آزمون عجیب لاکهارت از بچهها صحبت میکنن. کلاسی که آخرش با حمله پیکسیها به پایان میرسه!
ما اینجا هر هفته کتابهای هری پاتر رو به ترتیب و فصل به فصل جلو میریم و در مورد تمام جوانبش با هم صحبت میکنیم. اگه کتابها رو نخوندین، بدونین که ما تمام مجموعه رو در نظر میگیریم و حرفامون باعث لو رفتن قصه میشه. چه برای اولین بار چه چندمین بار، بهتره که شما هم همراه با ما شروع به خوندن کتابا کنین.
فروشگاه فانتازیو اسپانسر این قسمت از پادکست لوموس هست.
حذفیات ترجمه هری پاتر
به روال فصل گذشتهی لوموس، این بار هم با انتشار هر قسمت جدید از لوموس، ترجمهی اون فصل کتاب هم از ترجمهی فارسی اون در ایران رو بررسی میکنیم و حذفیات، اشتباهات و سانسورهای اون رو برای شما مشخص میکنیم.
برای مطالعه حذفیات فصل ششم از کتاب هری پاتر و حفره اسرارآمیز اینجا رو کلیک کنید.
داستانهای حاشیهای مرتبط
جی.کی.رولینگ پیش از این برای بعضی از فصلهای کتابهای هری پاتر، در سایت رسمی دنیای جادوگری یک سری داستان کوتاه جدید منتشر کرده بود. ما در مرکز دنیای جادوگری تنها سایتی در ایران هستیم که همهی این داستانها رو به فارسی ترجمه کردیم.
حالا برای این فصل از کتاب هری پاتر و تالار اسرار هم یه داستان حاشیهای از خانم رولینگ وجود داره که شما رو دعوت به خوندنش میکنیم. داستان گیلدروی لاکهارت با ترجمهی امین بهرهمند.
نظرتون رو از داخل سایت، با ایمیل podcast@wizardingcenter.com و یا توییتر و اینستاگرام مرکز دنیای جادوگری میتونید با ما به اشتراک بذارین. اگر هم دوست داشتین میتونین از طریق این لینک از ما حمایت مالی کنین.
اسپانسر: فروشگاه فانتازیو
اجراکنندگان: خشایار، میلاد، شادی و امید
مترجم: حسین غریبی
آهنگساز: علی خانی
طرح کاور: Jim Kay © Bloomsbury Publishing Inc
حق تکثیر هری پاتر: Warner Bros and © J.K. Rowling ©
ارائهای از وبسایت مرکز دنیای جادوگری و دمنتور
اولین کامنت. هوراااااااتا! بی نظیرید بچه ها. حالمو خوب کردین
بلاخره اومد!
چقدر شیرینه که یک هقفته ادم صبر میکنه برای همیچین پادکستی.
همچنین خییلی خوشحالم به فصل مورد علاقه خشایار رسیدیم:)
احتمالا قسمت جمع بندی تالار اسرار که از هم بپرسین فصل مورد علاقه خشایار چیه بدونین که خودش میگه من عاشق لاکهارت هستم و فصل ۶ فصل مورد علاقه من در بین تمام فصل های ۷ تا کتاب.
تاثیرات اقای کبریایی رو در متنم می بینید
کاش اشاره میکردین که رولینگ شخصیت لاکهارت رو از شوهر سابقش برداشته
خب هر پاترهد باید اینو بدونه ولی درسته باید اشاره میشد.
رولینگ این فرضیه رو تکذیب کرده و گفته شخصیت لاکهارت رو از شوهر سابقش نگرفته.
پس به این پی میبریم که این پادکست چقدر کامله
ممنون از اطلاع.
کجا تکذیب کرده؟
همچین چیزی واقعیت نداره مرلین عزیز. خیلی سال پیش هم رولینگ تکذیب کرده.
چه زود تموم شد 🙁
حالا بعد این کامنت باید باز برم به بدبختیام در اداره مالیات شمال تهران فکر کنم.
اما در مورد لاکهارت
اپیزودهای قبلی که دیدم خشایار با اون حرص در مورد لاکهارت حرف میزنه خیلی تعجب کردم. همیشه لاکهارت توی ذهنم یه ابله خودشیفته بود که بیشتر خنده دار بود تا حرص درار
ولی الان که دقت میکنم میبینم واقعا رو مخ بود.
در مورد استخدامش واقعا کار دامبلدور هیچ توجیهی نداره. میگن استخدامش کرده تا بفهمن طبل تو خالیه و بی استعداده و بچه ها مصداقی از «ادب از که آموختی از بی ادبان» بشن.
اما برای این کار لازم بود یک سال آموزش دفاع در برابر جادوی سیاه مختل بشه و اون همه دانش آموز، هیچی از این درس مهم یاد نگیرن؟
حالا دامبلدور در مورد کوییرل از قبل نمیدونست قراره ولدمورت پشت سرش خونه بسازه و لوپین واقعا استاد خوبی بود (تنها آدم حسابی اکیپ غارتگران) و مودی هم نمیدونست که تقلبیه و امبریج هم از وزارتخانه تحمیل شده بود. ولی لاکهارت واقعا هیچ توجیهی نداشت. روشهای بهتری برای رسوا کردن لاکهارت وجود داشت و لازم نبود درس به این مهمی، یک سال قربانی بشه.
ما توجیه لاکهارت ر از زبان هاگرید شنیدیم که وقتی هرماینی گفت اون بین بقیه بهترین بوده که دامبلدور انتخابش کرده هاگرید میگه بهترین نبوده بلکه تنها کسی بود که برای اینکار داوطلب شده
کی هاگرید اینو گفت؟
بر فرض درست بودنش، حداقل اسنیپ میدونیم همیشه داوطلب این شغل بود. غیر اون، لاکهارت هم داوطلب نبود، طبق داستانی که منتشر شده و در پادکست هم گفته شد، دامبلدور وسوسه اش کرد. خب میتونست یکی دیگه رو وسوسه کنه که توانایی بهتری داشته باشه.
شاید بگین این شغل طلسم شده و هر کی داوطلب میشد بلایی سرش میومد، اما لزوما اینطور نبود، صرفا شغلشونو بعد یه سال از دست میدادن. مثلا لوپین بلای خاصی سرش نیومد و فقط مجبور شد شغلشو پس از یکسال ترک کنه.
لوپین مدت کوتاهی بعد از اون کشته شد. دلیل این که بلافاصله بلا سرش نازل نشد این بود که استعفا داد و کمتر از یه سال معلم بود
ص ۱۳۲ خط ۹ چاپ جدید
نوشته : اون تنها استادی بوده که حاضر شده درس بده باور کنین راست میگم . پیدا کردن استاد واسه درس دفاع در برابر جادوی سیاه خیلی سخته . هیچ کس دلش نمی خواد استاد این درس بشه. کم کم دارن به این نتیجه می رسن که این درس طلسم شده. الان مدت هاس که هیچ استادی نتونسته دوام بیاره و اینو تدریس کنه .
بچه ها دمتون گرم. یک نکته
امید جان گفت که پیکسی ها در کتاب ۵ و بازی ۱ بودن. اون داکسی بود.
درباره تبحر لاکهارت در ورد فراموشی ، یک سخن منصوب به بروس لی رو براتون بگم:
من از کسی نمی ترسم که ۱۰,۰۰۰ ضربه را یکبار تمرین کرده است، بلکه از کسی می ترسم که یک ضربه را ۱۰,۰۰۰ مرتبه تمرین کرده باشد.
نتیجه اخلاقی: بروس لی از لاکهارت میترسه 🙂
نع. باریکلا!!!!
عالی بود.واقعا دیگه حرفی برای گفتن باقی نموند.بعضی از چیزایی رو که میخواستم بگم دوستان در بالا گفتن. فقط میخواستم یه تشکر جانانه و حسابی از خشایار بکنم چون با حرص خوردناش سر لاکهارت داره بار سنگینی رو از دوشم بر میداره و حرفای دلم رو میزنه.
فقط امیدوارم خشایار این کامنتو بخونه و برای بازگشت لاکهارت توی کتاب محفل ققنوس یه برنامه ریزی حسابی بکنه و سنگ تموم بزاره.
حالا شاید مسخره به نظر بیاد ولی کسایی که این روزا سرقت علمی میکنن، یه پایان نامه رو خودشون نمینویسن و فقط اعتبارشو به اسم خودشون میزنن، دست کمی از لاکهارت ندارن
توی داستانک اشاره میکنه که بعد مدتی کلاس لاکهارت سرگرمی شد و فهمیدن هیچ کدوم از کارایی که توی کتاباش هست رو انجام نداده. پس میشه نتیجه گرفت دانش آموزای هاگوارتز یاد گرفتن فقط به حرف آدما تکیه نکنن.
بازم ممنون از پادکست خوبتون ❤️
در مورد ماجرای آریانا و پرسیوال که اشاره کردید و گفتید احتمال داره ابرفورث دروغ گفته باشه و خود آریانا به اونا حمله کرده به نظر من نمی تونیم این احتمال ر درست در نظر بگیریم چون آریانا برای این مشکل پیدا میکنه که اون سه تا پسر اذیتش میکنن و اون خودش از قبل سالم بوده
سلاااام
مرسی ازتون، عالی هستید
در مورد کامنت سوروس اسنیپ:
وقتی هری با خودش میگفته: حالا دیگه کسی نمیتونه بگه فقط اسما مشهوره با کوییدیچ (ورزش مورد علاقه هری) بوده که با پرواز بوده
تو زندانی آزکابان (فکر کنم) و محفل ققنوس وقتی وسوسه میشده فرار کنه با خودش فکر میکرده با جاروم فرار میکنم(با پرواز ازاد میشم!) حتی وقتی میان آزادش کنن با پرواز خوشحاله
یاد لوموس که همیشه هستیم:)
جدی چرا سوسک بعد سوسکه همینجوری میشسته که اینا دکمشون کنن؟
در مورد لاکهارت: خب خودش میدونه که هیچ کدوم از کارایی که نوشته رو خودش نکرده اصلا با گرگینه و چمیدونم این چیزا روبرو نشده پس از این بچه که حداقل واقعا با اسمشونبر روبرو شده میترسه
در پاسخ taymazarsalan بگم که لاکهارت اینقدر دنبال خود نمایی بوده شاید برای بقیه (اونم با اتفاقی که سال قبل افتاد) جونشون مهم تر بوده تا استاد هری پاتر بزرگ بودن
ولی در کل من درک نمیکنم، لاکهارت چطوری میگه هری خیلی معروف نیست و خودش معروف تره و دامبلدور با وسوسه ی استاد هری پاتر بودن اونو راضی کرده؟ نه لاکهارت بدون هیچ درد و عذابی باید خفه بشه!
اون که شکی توش نیست که هری از پرواز خوشش میاد. اگه اشتباه نکنم توی کتاب شاهزاده دورگه وقتی موقع کلاسای جسم یابی میشه هری میگه که علاقه ای بهش نداره و پرواز رو ترجیح میده. کامنت هفته قبل من بیشتر حالت شوخی داشت 🙂
خفن ترین خط این کتاب
صفحه ۱۱۵ خط ۴
(دعا کن کریوی و جینی همیدیگه رو پیدا نکردن و اگر نه با هم یه کلوپ به نام کلوپ هواداران پاتر را میندازن)
سلام
اولاً تشکر از پادکست خیلی خوبتون!
در مورد لاکهارت من با اون دیالوگ لاکهارت و هری، که شادی خوند، خیلی خندیدم خیلی ابلهانه از خودش تعریف میکنه و اصلأ به خاطر همین ابله بودنشه که خودشیفتهست دیگه! و باید بگم خانم اسلامیه هم خیلی قشنگ جاهای خندهدار کتابو ترجمه کرده حس طنزش جالب منتقل میشه.
واقعاً هیچ چیزی نمیتونه استخدام لاکهارت رو توجیه کنه؛ غیر از اینکه دامبلدور میخواسته پوشالی بودن این قهرمان پرآوازه رو به همه نشون بده. واقعاً برای آزمایش لاکهارت و رسوا کردنش هیچجا بهتر از تدریس در هاگوارتز نیست؛ چون خیلی از خانوادههای جادوگری به خاطر فرزندشون با هاگوارتز در ارتباط بودن.
سلام حسابی خسته نباشید ⚡⚡⚡
مثل همیشه عالی و کامل بود دمتون گرم ⚡❤
یه نقد کوچولو دارم! با توجه به اینکه احتمال داره بچه ها و نوجوون ها مخاطب این پادکست باشن، لطفا تو استفاده از کلمات حساس باشین. تو این اپیزود دو سه بار از کلمات نامناسب استفاده شده که البته امیدوارم تو اپیزودهای بعدی که من هنوز نشنیدم، این موضوع برطرف شده باشه.
مرسی از همه تون
پایدار باشین 🙂
وای چقدر از این لاکهارت بدم میاد.