راهنمای موارد:
🔴 حذفیات | 🟠 اشتباه مهم | 🟡 اشتباه جزئی | 🟢 سانسور |
🔴 ص۲۰، خط ۸:
من دابی هستم، قربان. فقط دابی. دابی، جن خونگی.
🟡 ص۲۱، خط ۱:
به دابی توهین کنین!؟ تا حالا هیچ…
🔴 ص۲۱، خط ۵:
… با نگاهی اشکآلود و حاکی از تحسین به هری خیره شد.
🟡 ص۲۲، خط ۱۲ از آخر:
قربان، دابی از بزرگی شما زیاد شنیده بود… [کلمهی «جوانمردی» اضافه و اشتباه است]
🟠 ص۲۵، خط ۴:
اما قدرتهایی هست که دامبلدور ازشون… قدرتهایی که هیچ جادوگر شرافتمندی حاضر نمیشه ازشون…
🟠 ص۲۵، خط ۹ از آخر:
داری چیکار میکنی، لعنتی؟ با این سر و صدات، قسمت اصلی جوک گلفباز ژاپنیم رو خراب کردی… اگه یه بار دیگه…
🔴 ص۲۵، خط ۷ از آخر:
عمور ورنون با دستپاچگی گرپگرپ از اتاق بیرون رفت. هری که سراپا میلرزید…
🟡 ص۲۷، خط ۲:
آقای میسون، اون قضیهی خندهدار لولهکشهاش آمریکایی رو برای پتونیا…
🔴 ص۲۷، خط ۴:
هری در راهرو دوید و به آشپزخانه رفت و ناگهان….
🟠 ص۲۸، خط ۲:
جغد انبار بزرگی از پنجره وارد سالن غذاخوری شد… [«جغد انبار» که به اشتباه «جغد زشت» ترجمه شده، اتفاقاً یکی از انواع زیبای جغد است.]
🟠 ص۲۸، خط ۸ از آخر:
در محل سکونت شما افسون شناورسازی بهکار رفته است.
🟠 🔴 ص۲۸، خط آخر:
لازم به تذکر است که طبق بخش سیزدهم قانون رازداری مصوب کنفدراسیون بینالمللی جادوگران، هرگونه فعالیت…
🟠 ص۳۰، خط ۳:
…از هاگوارتز اخراج میشد. اما زندگی در پریوت درایو به چنان سطح پایینی رسیده بود که پیش از آن سابقه نداشت. اکنون که دورسلیها میدانستند امکان ندارد صبح که بیدار میشوند با جادوی هری تبدیل به خفاش میوهخوار شده باشند، هری تنها سلاحش را از دست داده بود.
🟠 🟡 ص۳۰، خط ۱۴ از آخر:
با انزجار به هری نگاهی انداخت. هری با ناخشنودی گفت:
– هر چی میخوای با نوکت این غذا رو پس بزن، ولی فایده نداره. فقط همین رو داریم.
نکات بیشتر:
جن خانگی (House Elf): معادل زیبایی استفاده شده اما درستتر این است که کلمهی Elf معادلسازی نشود چون ریشه در اساطیر و باورهای عامۀ غرب دارد.
براساس ترجمه ویدا اسلامیه از انتشارات کتابسرای تندیس
طرح گرافیکی مطلب: Vladislav Pantic
سلام. ممنون از فهرستی که تهیه کردهاید. خسته نباشید.
من هم به برخی از ایرادها اشاره میکنم که شاید یکی دو تا از آنها ایراد ناشر باشد و یک ایراد هم در کار رولینگ بود که در یکی از موارد به آن اشاره کردهام.
ایرادهای کتاب «هری پاتر و حفرۀ اسرارآمیز»، فصل دوم، براساس نسخۀ زیر:
ترجمۀ ویدا اسلامیه، کتابسرای تندیس، چاپ ششم، ۱۳۸۰:
۱. صفحۀ ۱۷، خط ۲ و ۳. اسلامیه نوشته: «موجود عجیبی که روی تختش نشسته بود…» اما رولینگ نوشته the little creature یعنی «موجود کوچک». در خط ۷ باز اسلامیه «موجود عجیب» نوشته اما رولینگ از they استفاده کرده یعنی اسلامیه جای «هری و موجود عجیب» باید از ضمیر «آنها» استفاده میکرد. و در خط ۱۰ نیز باز اسلامیه از «موجود عجیب» استفاده کرده در حالی که رولینگ نوشته the creature یعنی «آن موجود».
۲. صفحۀ ۱۷، خط ۱۰ و ۱۱. اسلامیه نوشته: «… چنان تعظیمی کرد که نوک بینی بلند و تیزش به کف اتاق خورد.» رولینگ در واقع نوشته touched the carpet یعنی از carpet استفاده کرده. اینجا معانی «فرش»، «قالی» و «موکت» معادلهای مناسب است و البته معنی «کف» یا «کف اتاق» نمیدهد. با توجه به آنچه در فیلمها هست (مشخصاً فیلم «هری پاتر و تالار اسرار») به نظرم «موکت» مناسب است. این تغییر باعث مشکلی در مفهوم نشده و جملۀ مترجم هم مناسب است، اما مترجم برای هر تغییری باید دلیلی داشته باشد. مثلاً اگر میگفت در ایران ما فرش و قالی و موکت نداریم و از این رو «کف اتاق» بهتر است میشد حرفش را پذیرفت، اما هیچ دلیلی برای چنین تغییری وجود ندارد. ما با این تغییرات دلبخواهی (که البته مفهوم را مخدوش نکرده و جمله نیز ساختار و معنای مناسبش را حفظ کرده) تا دلتان بخواهد روبهروییم. به هر حال، این هم یکی از اطلاعاتی است که توصیف اتاق هری را کاملتر از پیش میکند.
۳. صفحۀ ۱۸، خط ۲ تا ۵. جملهای را که اسلامیه ترجمه کرده است با انگلیسی مقایسه کنید.
“Th-thank you,” said Harry, edging along the wall and sinking into his desk chair, next to Hedwig, who was asleep in her large cage.
اسلامیه نوشته:
«هری در امتداد دیوار عقب عقب رفت و روی صندلی پشت میز تحریرش نشست. قفس هدویگ که در آن لحظه خواب بود در مجاورش قرار گرفت. هری با لکنت گفت:
«- م… ممنونم.»
اگر با همین کلمات و همین زمانِ افعالی که اسلامیه استفاده کرده این جمله را بر اساس انگلیسی بازنویسی کنیم باید چنین چیزی باشد:
«هری در امتداد دیوار عقبعقب رفت و روی صندلیِ پشت میز تحریرش، کنار هدویگ، که در قفس بزرگش خواب بود، نشست و گفت، ”م-ممنونم.“» اینجا معلوم نیست چرا «قفس بزرگ» شده «قفسِ» خالی یا چرا «با لکنت» را در حالی که در خود عبارتِ «م-ممنونم» مشخص است و رولینگ از آن استفاده نکرده اضافه کرده است یا چرا جای اینکه بگوید در کنار «هدویگ» میگوید در کنار «قفس». اینها شاید هیچ تأثیری در مفهوم نداشته باشد و ترجمه هم از نظر فارسی مناسب باشد، اما چه دلیلی دارد که «بزرگ»، که صفت «قفس»، است حذف شود یا جای کنار «هدویگ» کنار «قفس» نوشت؟! حذف «بزرگ» این اطلاع را از خواننده میگیرد و فضاسازی نویسنده را هم ناقص میکند. در جملۀ نویسنده «هدویگ» پررنگ است (یعنی بر آن تأکید داشته)، نه «قفس»، اما در جملۀ اسلامیه «قفس» پررنگ است، نه «هدویگ». اینها به نظرم همه تغییر در فضاسازی است.
شاید اگر مثال دیگری بزنم بهتر منظورم مشخص شود. «کتابی که برگۀ زردی لای آن بود» متفاوت است با «برگۀ زردی که لای کتاب بود». در هر دو ما با یک کتاب و یک برگۀ زرد که لای کتاب است مواجهیم و هر دو وضعیت یکی است. اما هر یک افکار متفاوتی را به ذهن خواننده میآورد و تداعی متفاوتی برای خواننده دارد. در اولی بر «کتاب» تأکید شده ولی در دومی تأکید بر «کاغذ زرد» است.
۴. صفحۀ ۱۸، خط ۶ و ۷. اسلامیه نوشته «هری میخواست از او بپرسد: ”تو چی هستی؟“ اما این سؤال کمی گستاخانه به نظر میرسید بنابراین به جای آن گفت…» اما رولینگ نوشته است:
He wanted to ask, “What are you?” but thought it would sound too rude, so instead he said…
یعنی، «او میخواست بپرسد، ”تو چی هستی؟“ اما فکر کرد این خیلی گستاخانه به نظر میرسد، بنابراین به جای آن گفت…» در اینجا اسلامیه اولاً «فکر کرد» را ترجمه نکرده. رولینگ نمیگوید این سؤال به خودی خود گستاخانه به نظر میرسد، بلکه میگوید هری «فکر کرد» که این طور به نظر میرسد. من که در حذف «فکر کرد» دلیلی نمیبینم و از دشواریهای زبان فارسی هم نیست که بگوییم اسلامیه این اختیار را داشته که چنین تغییری بدهد. ثانیاً too معنی «خیلی» میدهد و من ندیدم جایی برای too معنی «کمی» ضبط شده باشد و این دو از نظر معنایی با یکدیگر تفاوت دارند: «کمی» معنای «اندکی» میدهد و «خیلی» هم معنای «بسیار» و حتماً میدانیم بین «اندک» و «بسیار» تفاوت هست.
۵. صفحۀ ۱۸، خط ۹. باید پیش از صحبت دابی («من دابی هستم، قربان. دابی، دابی، جن خونگی.») مینوشت «آن موجود گفت،…» و البته در خیلی از موارد از «هری گفت…» یا «او گفت…» و امثالهم مترجم فاکتور گرفته و ترجمه نکرده است. البته شاید جز در موارد اندکی که گفتوگوها زیاد میشود و امکان خطا در تشخیص گوینده هست این حذف آسیبزننده نباشد. ضمناً پیش از «دابی» دومی در انگلیسی از just استفاده شده و به نظر میرسد مترجم معادل مناسبی برای آن پیدا نکرده و کلاً حذفش کرده. شاید میشد اینگونه نوشت: «آن موجود گفت، ”دابی، قربان. دابی، همین و بس. دابی، جن خونگی.“» «فقط» شاید کار را راه بیندازد اما به نظرم دلنشین نیست. اگر شما جای just معادل بهتری مد نظرتان بود بنویسید.
“Dobby, sir. Just Dobby. Dobby the house-elf,” said the creature.
6. صفحۀ ۱۸، خط ۱۲. اسلامیه نوشته «صدای خندهی تصنعی خاله پتونیا از اتاق نشیمن به گوش رسید.» و اینجا در انگلیسی «خنده» صفت دیگری هم دارد که high است یعنی «صدای خندۀ بلند و تصنعی…»
۷. صفحۀ ۱۸، خط ۱۴ و ۱۵. اسلامیه نوشته «فکر نکن از دیدنت ناراحت شدم، نه. اما میخوام بدونم اومدنت به این جا دلیل خاصی داره؟» و رولینگ نوشته:
“Not that I’m not pleased to meet you,” said Harry quickly, “but, er, is there any particular reason you’re here?”
یعنی، «نه اینکه از دیدنت خوشحال نیستم، اما، اِ، دلیل خاصی داره که اینجا اومدی؟» اولاً بین «ناراحت شدن» و «خوشحال نشدن» تفاوت هست؛ مثلاً، توجه کردهاید که میگویند «چیه از مرگ فلانی خوشحال شدی؟» و طرف میگوید «نه خوشحال نشدم، اما ناراحت هم نیستم»؟ «خوشحال نشدن» به معنی «ناراحت شدن» نیست. اگر یک خط صاف و افقی بکشید و سر سمت چپ را منفی (ناراحت) و سر سمت راست را مثبت (خوشحال) در نظر بگیرید و وسط این دو را صفر در نظر بگیرید، به نظرم «خوشحال نشدن» یعنی حوالی نقطۀ صفر به سوی مثبت و «ناراحت نشدن» یعنی حوالی نقطۀ صفر به سوی منفی. ثانیاً، «میخوام بدونم» معلوم نیست چرا اضافه شده. بدون آن هم در فارسی جمله معنیدار و شیواست. ثالثاً، مترجم «اِ» را که نشانۀ مکث است حذف کرده. اینجا باز با این تغییر کوچک تصویرسازی خواننده را تغییر داده. این نشانۀ مکث نشانۀ خیلی چیزها ممکن است باشد از جمله «اضطراب»، «تأمل» و امثالهم.
۸. صفحۀ ۱۸، خط ۱۷. اسلامیه نوشته «گفتنش خیلی سخته…» اما رولینگ فقط it is difficult نوشته و «خیلی» در آن نیست و معلوم نیست چرا «گفتنش سخته» به نظر ویدا اسلامیه مناسب نبوده و نیاز به «خیلی» داشته. انگار برای دابی «سخته» ولی برای خانم اسلامیه حرف دابی «خیلی سخته». و البته برای دابی از he استفاده شده، که مترجم ما را از جنسیت مذکر دابی باخبر نمیکند.
۹. صفحۀ ۱۸، خط ۴ از آخر. اسلامیه نوشته «بفرمایید! به هیچ وجه … به هیچ وجه …» در صورتی که در متن اصلی لکنت در گفتۀ دابی وجود دارد و باز اسلامیه تصویر ذهنی دیگری به خواننده ارائه میدهد. باید طبق ترجمۀ اسلامیه که sit down را «بفرمایید، بنشینید» ترجمه کرده بود لکنت را در ترجمه چنین میآورد: «ب-بفرمایید! هیچ وقت… ابداً…»
۱۰. صفحۀ ۱۸، خط ۳ از آخر. اسلامیه جای «طبقۀ پایین» از «اتاق نشیمن» استفاده کرده، که البته تفاوتی در مفهوم جمله ندارد، اما دلیلی هم برای این تغییر دیده نمیشود.
۱۱. صفحۀ ۱۸، خط آخر. اسلامیه نوشته «ببخشین. اصلاً قصد توهین نداشتم.» رولینگ نوشته:
“I’m sorry,” he whispered, “I didn’t mean to offend you or anything—”
اولاً، در فرهنگهای انگلیسی به فارسیای که من دارم هیچ یک معادل «توهین کردن» را برای offend ضبط نکردهاند و فارغ از این هری به دابی میگوید «بفرمایید، بنشینید» و این مگر ممکن است درش توهینی نهفته باشد؟ به نظرم اینجا باید از «آزردن» و «ناراحت کردن» که از معانی offend است استفاده کرد. ثانیاً، مترجم or anything و خط تیرۀ بعد از آن را در ترجمه نیاورده است. این خط تیره بدین شکل در متون انگلیسی (و البته فارسی) نشانۀ تقطیع شدن حرف است. وقتی کسی وسط حرف کسی میپرد و حرف اولی نیمهکاره میماند آخر حرف طرف این خط را میگذارند (البته در فارسی بهنادرست رایج است که جای این خط تیره از سهنقطه استفاده میکنند و مترجم در کتابهای هری پاتر جای این علامت کلاً از سهنقطه استفاده کرده، در صورتی که در متن اصلی جاهایی هست که از خط تیره استفاده شده و در جای دیگر از سهنقطه استفاده شده و کاربرد آنها متفاوت است). مترجم طوری ترجمه کرده انگار هری حرفش را تمام و کمال زده، در صورتی که دابی وسط حرف هری میپرد. باید چنین چیزی ترجمه میشد: «ببخشید. نمیخواستم ناراحتت کنم یا چیزی-»
۱۲. صفحۀ ۱۹، خط ۲ و ۳. همین offend تکرار شده و مترجم اینجا از «شرمنده کردن» استفاده کرده که باز معادل صحیحی به نظر نمیرسد. اسلامیه نوشته «دابی رو شرمنده کردین! تا حالا هیچ جادوگری دابی رو به نشستن دعوت نکرده بود … هیچ جادوگری منو همشأن خودش ندونسته بود …» هم «شرمنده کردین» نادرست جلوه میکند و هم تکۀ آخر این پاراگراف را خیلی طولانی ترجمه کرده و چندان هم مطابق با انگلیسی نیست.
در انگلیسی اینگونه آمده:
“Offend Dobby!” choked the elf. “Dobby has never been asked to sit down by a wizard — like an equal —”
باید چنین چیزی نوشته میشد، «دابی ناراحت بشه؟! هیچ وقت جادوگری از دابی نخواسته بود که بشینه- همشأن با-»
۱۳. صفحۀ ۱۹، خط ۵. اسلامیه نوشته «عروسک بزرگ و زشتی»، اما رولینگ از large and very ugly doll استفاده کرده و مترجم «خیلی» را از ترجمه حذف کرده است. و دلیلی برای حذف آن وجود ندارد. به نظرم رولینگ در کل داستان به مقایسۀ ویژگیهای شخصیتی اشاره دارد و اینجا مثلاً دابی «خیلی زشت» اما «خیلی…» (مثلاً مهربان و…) است. این حذف «خیلی» عملاً جلوِ ارائۀ چنین مقایسههایی را میگیرد و فارغ از این دلیلی برای حذف آن وجود ندارد.
۱۴. صفحۀ ۱۹، خط ۶ و ۷. اینجا اسلامیه نوشته «وقتی بالاخره آرامش خود را به دست آورد با نگاهی حاکی از تحسین به هری خیره شد.» رولینگ نوشته:
At last he managed to control himself, and sat with his great eyes fixed on Harry in an expression of watery adoration.
اینجا watery و sat ترجمه نشده. ضمناً «وقتی» نیز به نظر از اضافات مترجم است زیرا نه as در جمله هست نه when و نه امثالهم. در اینجا معادل دقیقی برای تکۀ دومِ جمله در انگلیسی به نظرم نمیرسد. تا جایی که در فرهنگهایم گشتم و البته با جستوجویی در فرهنگهای انگلیسی sit with در فرهنگهای انگلیسی به فارسی نبود و در انگلیسیها مواردی بود که به نظرم متناسب با اینجا نبود، بنابراین به نظرم with در اینجا حرف اضافۀ جداگانهای است و sit with فعل جدیدی نیست و هر یک از اجزایش معنی جداگانۀ خود را میدهد. ضمناً چون مترجم پیشازاین از «نشستن» در این پاراگراف دو بار استفاده کرده شاید دیگر مناسب نباشد sat را ترجمه کرد (مگر معنیای جز «نشستن» بدهد). شاید بتوان اینگونه نوشت: «سرانجام آرامش خود را به دست آورد و با چشمان درشت اشکآلودش نگاه حاکی از تحسین خویش را بر هری دوخت.» اگر ترجمۀ دقیقتر و مناسبتری از این جمله دارید خوشحال میشوم آن را ببینم. مخصوصاً نظرتان دربارۀ sit with خوشحالم میکند.
۱۵. صفحۀ ۱۹، خط ۸. اسلامیه نوشته «حتماً تا حالا به هیچ جادوگر شرافتمندی برنخوردی.» و رولینگ نوشته:
You can’t have met many decent wizards
که به نظرم میرسد باید اینگونه ترجمه شود: «شاید به جادوگرای محترم زیادی برنخوردی.»
یعنی can اینجا معنی «ممکن بودن» (و همین «شاید») را میدهد و ضمناً «تا حالا» اضافی به نظر میآید و «شرافتمند» با اینکه معادل نادرستی نیست و جلوتر از همین معادل استفاده شده و به نظرم مشکلی نداشته برای چنین جایی یعنی در این جمله مناسب به نظر نمیرسد، یعنی برای اینجا خیلی سنگین است. هم اینکه many تا جایی که من میدانم معنی «هیچ» نمیدهد. ضمناً معادل انگلیسی «دابی» یعنی Dobby را در پانوشت نیاورده است. به نظرم بهتر بود این کار را میکرد.
۱۶. صفحۀ ۲۰، خط ۸. اسلامیه نوشته «هری که به نقطهی نامعلومی خیره مانده بود گفت…» رولینگ نوشته Harry stared و به همین کوتاهی نوشته. مترجم میتوانست خیلی خلاصهتر و به نظرم زیباتر بنویسد «هری ماتش برده بود.» یا طبق روال مترجم که پاراگرافها را به طرز خاصی در هم آمیخته: «هری که ماتش برده بود گفت…»
۱۷. صفحۀ ۲۰، خط ۱۲. اسلامیه نوشته «هری بلافاصله از گفته پشیمان شد…» اینجا به نظر میرسد در فارسی بعد از «گفته» باید ضمیری چیزی باشد، یعنی «هری بلافاصله از گفتهاش پشیمان شد…» و «گفته» به همین شکل و خالی معنادار جلوه نمیکند.
۱۸. صفحۀ ۲۰، خط ۱۶. اسلامیه نوشته «… قربان، دابی از جوانمردی و بزرگی شما زیاد شنیده بود…» در انگلیسی فقط greatness آمده و معلوم نیست اسلامیه چرا این را به «جوانمردی و بزرگی» ترجمه کرده. «جوانمردی» اضافی است و «بزرگی» کفایت میکند.
۱۹. صفحۀ ۲۰، خط ۱۸. اسلامیه نوشته «هری که از اضطراب و ناراحتی صورتش داغ و برافروخته شده بود گفت…» در صورتی که رولینگ نوشته:
Harry, who was feeling distinctly hot in the face, said
یعنی چنین چیزی: «هری، که آشکارا در چهرهاش احساس گرما [یا داغی] میکرد، گفت…» یا حتی بهتر: «هری، که آشکارا احساس میکرد خون به چهرهاش دویده است، گفت…» یا حتی «هری، که احساس میکرد بهوضوح چهرهاش سرخ شده است، گفت…» در هر صورت، در انگلیسی اشارهای به «اضطراب و ناراحتی» نشده. شاید این سرخ شدن چهرۀ هری ناشی از تعریفهای دابی باشد (به نظر من به همین دلیل است). پیش میآید که وقتی ازمان تعریف میکنند صورتمان سرخ میشود و این ناشی از «اضطراب یا ناراحتی» نیست. بنابراین، اضافه کردن «اضطراب یا ناراحتی» نادرست است و اطلاعات نادرستی به خواننده داده شده است.
۲۰. صفحۀ ۲۰، خط ۲۲. اسلامیه نوشته «دابی که چشمهای درشتش میدرخشید…» رولینگ نوشته said Dobby reverently, his orb-like eyes aglow. یعنی مترجم orb-like را که با aglow نسبت دارد ترجمه نکرده. طبق ترجمۀ اسلامیه به نظرم باید اینگونه نوشته میشد: «دابی که چشمهای گویمانندش میدرخشید…». رولینگ هر دفعه از صفت جدیدی برای چشمان دابی استفاده کرده (تا جایی که دقت کردم)، اما مترجم در بند این ماجرا نبوده و هرجا توانسته سادهسازی کرده و توصیفات را درست منتقل نکرده.
۲۱. صفحۀ ۲۱، خط ۱۲. اسلامیه نوشته «… و چشمهای دابی پر از اشک شد.» در صورتی که رولینگ نوشته:
and Dobby’s eyes suddenly shone with tears.
یعنی، «… و چشمان دابی بهناگاه از اشک درخشید.» مترجم خیلی ساده نوشته «از اشک پر شد» و با این کار، توصیف رولینگ بیچاره را کلاً نادیده گرفته.
۲۲. صفحۀ ۲۱، خط ۱۵. اسلامیه نوشته «قربان هری پاتر شجاعه.» رولینگ نوشته Ah, sir, Harry Potter is valiant and bold. رولینگ از دو صفت استفاده کرده ولی مترجم صرفاً به «شجاعت» قناعت کرده. اینجا میشود از «شجاع و جسور» استفاده کرد. بین «شجاعت» و «جسارت» (یا حتی «تهور») تفاوت هست و «جسارت» نوعی نترسی است که معمولاً آگاهانه نیست. این گونه آنچه رولینگ مد نظر داشته به نظرم منتقل میشود، چون کارهایی که هری میکند بیشتر از جنبۀ «تهور» و «جسارت» اوست و البته انسان شجاعی نیز هست (در یادگاران مرگ شجاعتش را نشان میدهد).
۲۳. صفحۀ ۲۱، خط ۱۹ و ۲۰. اسلامیه نوشته «… صدای قاشق و چنگالی…» در صورتی که رولینگ نوشته knives and forks، یعنی «کارد و چنگال». اسلامیه بهتر بود از «… صدای کارد و چنگالی…» استفاده میکرد و اگر ایرادی در کار میدید میتوانست برای کودکان در پانوشت توضیح دهد که در بسیاری از کشورهای دنیا نوع غذای آنها طوری است که بر خلاف ما که از قاشق و چنگال استفاده میکنیم از کارد و چنگال استفاده میکنند. این طوری شاید اطلاعات مفیدی هم به کودکان منتقل میکرد.
۲۴. صفحۀ ۲۲، خط ۷. مترجم نوشته «دابی که [یکدفعه] تمام تنش به لرزه افتاده بود…» و عبارت داخل قلاب را نگذاشته است. یعنی suddenly را ترجمه نکرده است.
۲۵. صفحۀ ۲۲، خط ۱۰. مترجم قبل از صحبت هری این را ترجمه نکرده: said Harry at once، یعنی «هری بلافاصله گفت، ”کدوم فاجعه؟…“»
۲۶. صفحۀ ۲۲، خط ۱۱. اسلامیه نوشته «دابی با صدای عجیبی بغضش را فرو خورد…» اما رولینگ نوشته:
Dobby made a funny choking noise
در نوشتۀ رولینگ خبری از «بغض» و «فروخوردن بغض» نیست. make a noise یعنی سروصدا کردن و choking و funny هم صفات noise هستند. اینجا choking اشاره دارد به صدای خِرخِر ناشی از خفگی و میتوان نوشت: «دابی صدای خِرخِر عجیبی درآورد و…» «خِرخِر» نامِ آوای برآمده از گلوی موجود در حال خفه شدن یا در حال مرگ است (با استناد به «لغتنامۀ دهخدا» و «فرهنگ نامآواها در زبان فارسی»).
۲۷. صفحۀ ۲۲، خط ۷ از آخر. مترجم نوشته «نه، قربان. پای اسمشونبر وسط نیست.» در صورتی که رولینگ نوشته:
“Not — not He-Who-Must-Not-Be-Named, sir —”
یعنی مترجم باید از خط تیره استفاده میکرد تا قطع شدن یا تغییر ناگهانی در کلام را نشان دهد. اینجا اتفاقاً (با توجه به اینکه دیگر میدانیم دابی میدانسته که ماجرا به ولدمورت ربط دارد (این را در آخر همین کتاب وقتی از دست مالفوی آزاد میشود میگوید ولی نمیتوانسته به هری بگوید) این علامت نشاندهندۀ این است که دابی حرفش را مطمئن نزده و این وسط مردد بوده که چطور حرفش را بگوید. دابی اینجا میخواسته طور دیگری به هری بگوید که کار ولدمورت است و به همین دلیل حرفش اینطوری تکهتکه شده. به هر حال اینها همه برای خواننده نشانه است، که متأسفانه مترجم توجهی به این موضوع نکرده.
۲۸. صفحه ۲۲، خط ۶ از آخر. مترجم but را اصلاً در اول جمله ترجمه نکرده و این «اما» نشاندهندۀ تقابل میان جملهای است که قبل از اما بوده (که باید «نه- اسمشونبر نه، قربان-» ترجمه میشده. در مورد قبل دربارهاش صحبت کردم) و جملۀ بعد از «اما» که مترجم بدون آوردن «اما» نوشته: «از چشمهای گشاد دابی معلوم بود که…»
۲۹. صفحۀ ۲۲. خط ۵ از آخر. اسلامیه نوشته «… ولی هری که ظاهراً از مرحله پرت بود…» و برای completely به جای «بهکلی» از «ظاهراً» استفاده کرده (تا جایی که من در فرهنگهای انگلیسی به فارسی دیدهام این واژۀ انگلیسی معنی «ظاهراً» نمیدهد).
۳۰. صفحۀ ۲۳، خط ۴ و ۵. اینجا اسلامیه برای He-Who-Must-Not-Be-Named بهاشتباه از «لرد سیاه» استفاده کرده (تا پیش از این برای این واژۀ انگلیسی از «اسمشونبر» استفاده کرده بود).
۳۱. صفحۀ ۲۳، خط ۶ از آخر. اسلامیه نوشته «داری چی کار میکنی لعنتی؟» رولینگ نوشته:
What — the — devil — are — you — doing?
و the devil اصطلاح است و مثلاً در «فرهنگ – دانشنامۀ کارا» معادل «جانور» برای آن انتخاب شده و «فرهنگ معاصر پویا» برای devil معادل «تخمِ جن» را نیز داده است. ضمناً از خط تیره باز استفاده نشده در صورتی که استفاده از آن مهم است. به نظرم با توجه به شخصیت عمو ورنون و برخورد او با هری اینجا اسلامیه باید مینوشت: «داری- چی- کار- میکنی- تخم جن؟»
۳۲. صفحۀ ۲۳، خط ۶ از آخر. اسلامیه نوشته «میخوای کاسه کوزهی مارو به هم بریزی؟» در صورتی که رولینگ نوشته:
You’ve just ruined the punch line of my Japanese golfer joke
یعنی باید ترجمه میشد: «تو عدل زدی آخرِ جک گلفبازِ ژاپنیام رو خراب کردی.» (از آنجا که punch line نکتۀ اصلی یا شاهبیت یا جان کلام معنی میشود و در فارسی ما برای جک چنین چیزی نمیگوییم و این نکتۀ اصلی همیشه در آخر جک هست بنابراین «آخرِ جک» مناسب است. «عدل» هم (که در گفتار «عَد» خوانده میشود) معادل عامیانۀ «درست» است و برای چنین جملهای مناسب است.) البته اسلامیه اینجا معلوم نیست چرا اصلاً جمله را تغییر داده. در جملۀ بعدی هم اسلامیه نوشته «یه بار دیگه از این صداها در بیاری کاری میکنم که از به دنیا اومدنت پشیمون بشی.» در آخر انگلیسی boy و علامت تعجب (!) (که نشان از احساس عصبانیت عمو ورنون است) آمده و اسلامیه در کل میتوانست کمی جمله را گفتاریتر به این گونه بنویسد: «یک بار دیگه جیکت دربیاد کاری میکنم که از به دنیا اومدنت پشیمون بشی، بچه!»
۳۳. صفحۀ ۲۳، خط ۳ از آخر. اسلامیه نوشته «وقتی عمو ورنون از اتاق بیرون رفت هری که سراپا میلرزید دابی را از کمد بیرون آورد…» در صورتی که رولینگ در دو جمله (و پاراگراف جداگانه) نوشته:
He stomped flat-footed from the room.
Shaking, Harry let Dobby out of the closet.
یعنی:
«عمو ورنون ناگهان با عصبانیت از اتاق خارج شد.
هری، که میلرزید، دابی را از کمد بیرون آورد.»
همانطور که مشخص است اسلامیه flat-footed را اصلاً معنی نکرده و از stomp هم حالت عصبانیتش را حذف کرده.
۳۴. صفحۀ ۲۳، خط آخر. اسلامیه نوشته «میبینی این جا چه جهنمیه؟» در صورتی که رولینگ گفته:
See what it’s like here?
یعنی رولینگ گفته: «میبینی اینجا چه جوریه؟» و اسلامیه «چه جهنمیه» را از خودش اضافه کرده.
۳۵. صفحۀ ۲۴، خط ۱۱. اینجا اسلامیه نوشته: «دابی با بیحالی از دسترس هری دور شد…» اما رولینگ نوشته: Stepping nimbly out of Harry’s reach
یعنی اسلامیه باید اینطوری ترجمه میکرد، «دابی با چالاکی از دسترس هری دور شد…» همان طور که مشخص است اسلامیه nimbly را که معنی «با چالاکی» میدهد «با بیحالی» ترجمه کرده که دقیقاً معنی عکس میدهد. احتمالاً اسلامیه این قید را با numbly که معنی «با بیحالی» میدهد اشتباه گرفته است.
۳۶. صفحۀ ۲۴، خط ۱۲ و ۱۳. اسلامیه دربارۀ دستخط هرماینی و رون نوشته «… دستخط زیبا و خوانای هرمیون و خط درشت و بدترکیب رون…» رولینگ نوشته Hermione’s neat writing و Ron’s untidy scrawl
صفت neat هم معنی زیبا میدهد و هم معنی تروتمیز (بهویژه برای دستخط و نوشته و اینها). untidy بهویژه برای نوشته و دستخط معنی «درهموبرهم» میدهد. scrawl هم معنی «خرچنگقورباغه» و «نوشتۀ بدخط» میدهد. رولینگ قصد داشته دربارۀ دستخط این دو نفر نوعی مقایسه و تضاد ایجاد کند و از صفات متضاد استفاده کرده. صفت «درشت» ترجمۀ صحیحی نیست و باید از «درهموبرهم» یا چیزی شبیه این استفاده میکرد. بهتر هم بود که جای «بدترکیب» از صفت «خرچنگقورباغه» که مختص دستخط است استفاده میکرد. با توجه به توصیف دستخط رون ترجمۀ اسلامیه برای دستخط هرماینی به نظرم درست است. فقط در ترتیبِ قرار دادن صفات هم بهتر است این قیاسی که گفتم حفظ شود؛ یعنی، اینگونه شود: «هری دستخط زیبا و خوانای هرماینی و خط خرچنگقورباغه و درهموبرهم رون را شناخت.» (و البته با این کار در ادامه خطِ هاگرید را بهتر است چیزی جز «خرچنگقورباغه» توصیف کرد مثل «ناخوانا» برای اینکه توصیف تکراری نشود.)
۳۷. صفحۀ ۲۴، خط ۱۶. اسلامیه hope را «فکر کردن» ترجمه کرده، در صورتی که اولاً hope معنی «فکر کردن» نمیدهد ثانیاً در فارسی میان «فکر کردن» و «امیدوار بودن» تفاوت هست. اسلامیه نوشته «دابی فکر میکرد…» در صورتی که باید مینوشت «دابی امیدوار بود…»
۳۸. صفحۀ ۲۴، خط ۲۲. اسلامیه ah که معنی «وای» میدهد ترجمه نکرده و باید در اول جمله آن را (یا مانند آن را) میآورد و صفت «بزرگ» نیز در متن انگلیسی نیست و رولینگ صرفاً از danger استفاده کرده و آخر جمله هم علامت تعجب هست و بنابراین باید مینوشت: «وای، قربان، شما نباید با اون خطر مواجه بشین!»
۳۹. صفحۀ ۲۵، خط ۲. اسلامیه فعل dart را به «بهسرعت رفتن» ترجمه کرده. اینجا باز اسلامیه سادهسازی کرده. اگر قرار باشد تمام افعال مشابه همین طوری ترجمه شود که دیگر چه لذتی در خواندن میماند. اینجا میتوانست جای استفاده از «بهسرعت» از «مثل برق» استفاده کند. یا کلاً از «جست زدن» و امثالهم استفاده کند. نکتۀ مهمی که تا اینجا در نسخۀ انگلیسی دیدهام این است که رولینگ از واژگان هممعنای بیشماری در کل کتابها استفاده کرده و در کل دایرۀ واژگانش خیلی زیاد است، اما مترجم این کار را نکرده، به همین دلیل کتاب فارسی کودکانهتر و کمادیبانهتر از نسخۀ انگلیسی است، در صورتی که ما هم در فارسی هم واژگان فارسی و هم کلمات عربی واردشده در فارسی برای توصیف اگر بیشتر از انگلیسی نداشته باشیم کمتر هم نداریم. اینجا باز تفاوت مترجم خوب با مترجم متوسط مشخص میشود.
۴۰. صفحۀ ۲۵، خط ۸. اسلامیه نوشته «آقای میسون، قضیهی اون لولهکشهای آمریکایی مسخره رو برای پتونیا تعریف کنین.» در صورتی که رولینگ نوشته:
tell Petunia that very funny story about those American plumbers, Mr. Mason
یعنی «آقای میسون، قضیۀ جالب اون لولهکشهای آمریکایی رو برای پتونیا تعریف کنین.» یعنی رولینگ نمیگوید که آن لولهکشهای آمریکایی «مسخره»اند بلکه میگوید قضیه «جالب» است (یا «مسخره»، که به نظرم «جالب» مناسبتر است). funny صفتی است برای story.
41. صفحۀ ۲۵، خط ۳ و ۴ از آخر. اسلامیه نوشته «… و عمو ورنون با عجله به طرف آشپزخانه هجوم آورد. چشمش به هری افتاد که سر تا پایش آغشته به خامهی کیک خاله پتونیا بود و از وحشت خشکش زده بود.» اما رولینگ نوشته:
Uncle Vernon burst into the kitchen to find Harry, rigid with shock, covered from head to foot in Aunt Petunia’s pudding
یعنی، «… و عمو ورنون با عجله به طرف آشپزخانه آمد تا هری را، که از وحشت خشکش زده بود و سر تا پایش آغشته به خامۀ کیک خاله پتونیا بود، پیدا کند.» همان طور که مشخص است مترجم to find Harry را ترجمه نکرده. اسلامیه طوری ترجمه کرده که انگار عمو ورنون خبر نداشته هری در آشپزخانه است و وقتی به آشپزخانه میرود تازه متوجه میشود. اما عمو ورنون اصلاً به آشپزخانه میرود تا هری را پیدا کند. یعنی اطمینان داشته که هر اتفاقی آنجا افتاده زیر سر هری است.
۴۲. صفحۀ ۲۶، خط ۲. مترجم نوشته «او آقا و خانم میسون [بهتزده] را به سالن غذاخوری بازگرداند…» در اینجا مترجم shocked را ترجمه نکرده، که من آن را در قلاب گذاشتهام. در ادامۀ همین جمله مترجم ادامه داده: «… و آهسته به هری گفت بعد از رفتن مهمانها او را قیمهقیمه میکند.» اینجا رولینگ نوشته promised Harry و قید «آهسته» را مترجم از خودش اضافه کرده است. در ادامۀ همین پاراگراف یعنی در خط ۴ مترجم جملۀ «و از آشپزخانه بیرون رفت» را خودش اضافه کرده است و در متن انگلیسی نبود.
۴۳. صفحۀ ۲۶، خط ۹. مترجم نوشته «جغد بزرگ و زشتی» در صورتی که رولینگ نوشته a huge barn owl و barn یعنی «انبار». barn owl در «فرهنگ – دانشنامۀ کارا» به معنی «جغد انبار» ضبط شده و اگر همین عنوان انگلیسی را در گوگل جستوجو کنید صفحۀ ویکیپدیای آن را هم میتوانید ببینید و صفحۀ ویکیپدیای فارسی هم عنوان «جغد انبار» را برگزیده (مترجم حتی میتوانست از «جغد سفید» هم استفاده کند و در سایت دانشنامۀ ویکیجو که مبتنی بر «دانشنامه دانشگستر» است از «جغد سفید» استفاده شده). بنابراین اسلامیه باید مینوشت «جغد انبار بزرگی» (یا «جغد سفید بزرگی») و به اشتباه جای «انبار» (یا «سفید») نوشته «زشت». شاید با توجه به اینکه «دانشنامۀ دانشگستر» از «جغد سفید» استفاده کرده بهتر باشد از همین معادل استفاده شود.
https://wikijoo.ir/index.php?title=%D8%AC%D8%BA%D8%AF_%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF
44. صفحۀ ۲۶، خط ۱۱. مترجم banshee را به «پیک مرگ» برگردانده است و در پانوشت برای این عبارت این توضیح را نوشته است: «موجود موهومی به شکل روح یک زن که اسکاتلندیها معتقدند زیر خانهی هرکسی بایستد حتماً آن شخص خواهد مرد.»
در برخی فرهنگهای انگلیسی به فارسیای که در دسترسم است دیدم برای این واژۀ انگلیسی از معادل «بَنْشی» استفاده کردهاند («فرهنگ حییم»، «فرهنگ پویا»، «فرهنگ هزاره» و «فرهنگ آریانپور») و در برخی از آنها حتی توضیحی نوشتهاند: «در داستانهای عامیانۀ ایرلندی، روح زنی که با فریادی محزون خبر از مرگ یکی از اعضای خانواده میدهد» و «(افسانههای سِلتها) بَنشی (روح مؤنثی که جلو هر خانهای شیون کند کسی در آن خواهد مرد).» در سایت ویکیجو، از «بانْشی» استفاده شده و چنین توضیحی آمده: «در داستانهای عامیانۀ سلتی، روحی مؤنث و آن جهانی. صدای شیون او نشان از پیشگویی مرگ فردی از دودمانهای کهن ایرلندی دارد. این پری بهندرت دیده میشود و او را در شکلهای گوناگون، از زنی جوان و زیبا تا عجوزهای پیر و فرتوت، توصیف کردهاند. او از کهن مادر زمین منشأ گرفته است؛ به کنایه از این باور که مردان اصیل همواره پیوندی آیینی با سرزمین خود دارند. اعتقاد به بانشی هنوز در ایرلند بسیار رایج است. حتی ایرلندیهای مهاجر در سراسر جهان همچنان شیون او را میشنوند.» آدرس این صفحه:
https://wikijoo.ir/index.php?title=%D8%A8%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C
برای من معلوم نیست که مترجم ترکیب «پیک مرگ» را چرا گذاشته است و آیا از منبع مشخصی این ترکیب را برداشته یا از خودش ابداع کرده. به هر حال، در فارسی مشابه این را داریم، مثل «پیک اجل»، که مَجازاً معنی عزرائیل و مرگ را میدهد. بنابراین، «پیک مرگ» در فرهنگ ما بیشتر یادآور عزرائیل است تا چیز دیگر. مثلاً سعدی میگوید «که فردا چو پیک اجل دررسد *** به حکم ضرورت زبان درکشی». ضمناً، معمولاً نام موجودات افسانهای و اساطیر و مواردی را که در فرهنگ مردم سرزمین مشخصی است ترجمه نمیکنند و از همان واژه استفاده میکنند و بنابراین در اینجا بهتر بود از «بَنْشی» استفاده میکرد و در پانوشت توضیحات لازم را به همراه معادل انگلیسی میداد. خارجیها آنچه را در فرهنگ مردم یا اسطورهای سرزمینهای ماست مثل «نَسناس» و «جن» و «آل» و «پَری» به همین صورت با حروف انگلیسی مینویسند (Nasnas و Jinn و Al و Peri) و آن را ترجمه نمیکنند، مگر آنکه خودشان چنین چیزی داشته باشند و از افسانهها و اسطورههای مشترک میان مردم سرزمینهای مختلف باشد.
بنابراین، بهتر بود از «بنشی» استفاده میکرد و در توضیحات نیز از منابع معتبری استفاده میکرد و از آن مهمتر به نظرم مهم بود که حتماً ذکر میشد که افسانۀ ایرلندی است و ذکر اینکه «اسکاتلندیها معتقدند» اصلاً به هیچ دردی نمیخورد. ضمناً متوجه نشدم توضیحاتش را در پانوشت از چه منبعی برداشته چون در جایی ندیدم ذکر شود که این افسانۀ اسکاتلندی است. اگر یادتان باشد در کتاب «هری پاتر و زندانی آزکابان» Seamus Finnigan وقتی بوگارت (boggart) را (که اسلامیه به «لولوخرخره» ترجمه کرده) میبیند بوگارت خود را شبیه بَنْشی درمیآورد و این را هم میدانیم که Seamus ایرلندی است و از این رو به بَنْشی اعتقاد زیادی دارد. (بر اساس الفبای آوانگاری بینالمللی (IPA) تلفظ «بَنْشی» درست است.) بنابراین، اینجا باید به «ایرلندی» بودن این افسانه اشاره میشد.
دربارۀ موجودات دیگر مانند elf هم که در این فصل به کار رفته به نظرم باید مانند همین «بنشی» رفتار کرد. و جای elf از «اِلف» و جای house elf از «اِلف خانگی» استفاده میکرد. به نظر میرسد house elf از ابداعات خود رولینگ است.
صرفاً جهت اطلاع، در مورد elf دانشنامۀ ویکیجو از معادل «گورزاد» استفاده کرده و توضیحات جالبی در این باره داده است:
https://wikijoo.ir/index.php?title=%DA%AF%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF
45. صفحۀ ۲۶، خط ۱۱. مترجم نوشته: «… وحشتزده چیزی دربارهی دیوانهها گفت و دوان دوان از خانه بیرون رفت.» نویسنده نوشته ran from the house shouting about lunatics. بنابراین، اینجا «وحشتزده»ای در کار نیست و مترجم از خودش اضافه کرده است.
۴۶. صفحۀ ۲۶، خط ۱۳. مترجم نوشته «آقای میسون نیز قبل از آن که به دنبال همسرش از خانه بیرون برود به دورسلیها گفت که همسرش از انواع و اقسام پرندهها وحشت دارد و از آنها پرسید آیا این کار را برای شوخی و خنده ترتیب داده بودند.» رولینگ نوشته:
Mr. Mason stayed just long enough to tell the Dursleys that his wife was mortally afraid of birds of all shapes and sizes, and to ask whether this was their idea of a joke.
اینجا مترجم قید mortally را ترجمه نکرده و just long enough to را هم درست و حسابی ترجمه نکرده و به همین دلیل تکۀ اول این جمله را طور دیگری ترجمه کرده است. یعنی، باید چنین چیزی مینوشت: «آقای میسون فقط آن قدری ماند که به دورسلیها بگوید همسرش از انواع و اقسام پرندهها بسیار وحشت دارد و اینکه از آنها بپرسد که آیا این کارشان برای شوخی بوده یا نه.»
۴۷. صفحۀ ۲۶، خط ۱۱ از آخر. مترجم نوشته «هری در آشپزخانه ایستاده بود و زمینشور را در دست داشت که عمو ورنون با چشمهایی که از خشم و غضب شعلهور بود به سمت او هجوم آورد.» رولینگ نوشته:
Harry stood in the kitchen, clutching the mop for support, as Uncle Vernon advanced on him, a demonic glint in his tiny eyes.
یعنی باید چنین چیزی ترجمه میکرد: «هری، که زمینشور را همچون تکیهگاه محکم گرفته بود، در آشپزخانه ایستاده بود که عمو ورنون با برق شیطانیای در چشمان ریزش به سمت هری هجوم آورد.» همان طور که از ترجمۀ من مشخص است چند مورد تفاوت هست با ترجمه اسلامیه. اول اینکه اسلامیه «همچون تکیهگاه» (for support) را کلاً ترجمه نکرده. دوم اینکه «برق شیطانی در چشمان ریزش» را به «چشمهایی که از خشم و غضب شعلهور بود» ترجمه کرده که شباهتی با متن اصلی ندارد و البته tiny نیز در ترجمه مغفول مانده است.
۴۸. صفحۀ ۲۶، خط ۸ و ۹ از آخر. مترجم نوشته «نامهای را که جغد آورده بود به هری داد و گفت…» در صورتی که رولینگ نوشته he hissed evilly, brandishing the letter the owl had delivered. یعنی، مترجم باید چنین چیزی مینوشت: «نامهای را که جغد آورده بود داشت در هوا میچرخاند و با خشم و بدجنسی گفت…» همان طور که مشخص است، مترجم brandishing و hissed و evilly را ترجمه نکرده. hiss در «فرهنگ آریانپور» معنی «با خشم و دندانهای بههمفشرده گفتن» میدهد.
۴۹. صفحۀ ۲۶، خط ۴ از آخر. مترجم نوشته «افسون جابهجایی». بهتر میبود که افسونها ترجمه نمیشد و در پانوشت معادل انگلیسی حتماً میآمد و آن وقت مترجم در پانوشت میتوانست معنی فارسی یا هر توضیح دیگری هم بنویسد. اما فارغ از این مهمتر این است که اصلاً معادل انگلیسی (Hover Charm) را برای «افسون جابهجایی» ننوشته است. معنی hover هم «جابهجایی» نمیشود و کاری که دابی کرد جابهجایی نبود بلکه کیک را در هوا معلق نگه داشته بود. بنابراین اگر هم قرار بر ترجمه بود بهتر بود مینوشت «افسون تعلیق» یا «افسون شناوری» و امثالهم. گویا افسون هاور یکی از انواع بسیار جزئیتر وینگاردیوم لهویوساست. در آدرس زیر توضیحات مفصل داده شده (و البته با ف.شکن باید باز شود):
https://harrypotter.fandom.com/wiki/Levitation_Charm
ضمناً اینجا مترجم نوشته «ساعت نه و دوازده دقیقه بعد از ظهر». در انگلیسی evening آمده و ساعت ۹ (یعنی ساعت ۲۱) دیگر «بعد از ظهر» گفته نمیشود بلکه دیگر شب است. باید مینوشت «ساعت نه و دوازده دقیقۀ شب». مثلاً اگر منظور ساعت ۶ صبح باشد کسی نمیگوید «ساعت ۶ قبل از ظهر» و ساعت ۱۱ شب را هم کسی «ساعت ۱۱ بعد از ظهر» نمیگوید.
ضمناً ناشر اگر دنبال چاپ سریع کتاب نمیبود و اندکی برای مخاطب هم احترام قائل میشد در کل کتابها هم از نمایه (index) و هم از فهرست افسونها (انگلیسی به فارسی) استفاده میکرد (و البته در نمایه افسونها هم حتماً میآمد). پاترهدها میفهمند که این نمایه چقدر میتوانست برایشان مفید باشد.
۵۰. صفحۀ ۲۷، خط ۵. اینجا در انگلیسی International Confederation of Warlocks’ Statute of Secrecy آمده ولی در فارسی مترجم نوشته «قوانین بینالمللی سحر و جادو». اصلاً مطابقتی با هم ندارند. به نظر میرسد باید نوشت: «قوانین رازداری کنفدراسیون بینالمللی جادوگران». جالب اینکه رولینگ همین یک بار از این عبارت استفاده کرده و در جای دیگر (یعنی کتاب «هری پاتر و محفل ققنوس») در همین نامهای که میزنند که هری اخراج است و چوبدستیاش را باید تحویل دهد جای عبارت مذکور از International Confederation of Wizards’ Statute of Secrecy استفاده شده (آیا این را باید خطای رولینگ دانست؟ به نظرم این دقیقاً خطای رولینگ است که یک عنوان خاص را به دو جور آورده است) و اسلامیه در آنجا (صفحۀ ۴۲ از جلد اول کتاب «هری پاتر و محفل ققنوس» (چاپ ششم)) از معادل «قانون رازداری کنفدراسیون بینالمللی جادوگران» استفاده کرده است و از همین معادل باید در کتاب «هری پاتر و حفرۀ اسرارآمیز» هم استفاده میکرد.
۵۱. صفحۀ ۲۷، خط ۱۰. اینجا بد نیست به یکی از کارهایی که خوب بود ناشر میکرد هم بپردازیم. در انگلیسی علاوه بر اسم «مافلدا هاپکرک» امضای او با دستخطش آمده. خوب بود که ناشر برای آن امضایی طراحی میکرد و مانند انگلیسی در اینجا اعمال میشد.
۵۲. صفحۀ ۲۸، خط ۱۵. مترجم نوشته «سبزیجات [خیسِ آبِ] باقی مانده در ته کاسه» و در انگلیسی نوشته شده the soggy vegetables at the bottom of the bowl. و بدین ترتیب مترجم soggy را که به معنی «خیسِ آب» و امثالهم است ترجمه نکرده و من آن را در قلاب گذاشتم.
۵۳. صفحۀ ۲۸، خط ۱۶ و ۱۷. مترجم نوشته «… با انزجار به سبزیها نگاهی انداخت.» اما در انگلیسی مشخصاً از him که ضمیری است برای سوم شخص مفردِ مذکر استفاده کرده: gave him a look of deep disgust
بنابراین هدویگ به سبزیها با انزجار نگاه نکرد، بلکه به هری با انزجار «عمیقی» (که این صفت هم ترجمه نشده) نگاه کرد.
۵۴. صفحۀ ۲۹، خط آخر. مترجم نوشته: «رون ویزلی پشت میلههای پنجرهی اتاق هری بود.» در صورتی که در انگلیسی آمده Ron Weasley was outside Harry’s window. یعنی «رون ویزلی پشت پنجرۀ هری بود». به نظرم همین که نوشتم کفایت میکند. حالا اگر تشخیص دهیم که کفایت نمیکند میشود «اتاق» را هم اضافه کرد. اما «میله» واقعاً اضافی است.
داداش دمت گرم یکمش ر خوندم باحال بود ولی تا آخر نخوندم چجوری تونستی این همه بنویسی
اما خب باید در نظر بگیریم که این اولین تجربه خانم اسلامیه با هری پاتر و ما می بینیم که در کتاب های بعد رشد میکنه و با فضای هری پاتر آشنا میشه
ماشالا خسته نباشی
یه روز کامل وقت گذاشتی که بنویسی نه ؟!
ولی واقعا خیلی کامل و جامع گفتی 🙂 کاملا موافقم
سلام عالی بود واقعا خسته نباشید میگم به کسایی که این حذفیات رو پیدا کردن و برای ما گذاشتن
و این که شما واقعا خسته نشدین این همه تایپ کردین من که فقط تونستم نصفشو بخونم ولی همون هایی رو هم که خوندم واقعا عالی و جامع بودن ممنون
دمت گرم واقعا
ممنون که وقت گذاشتی و این همه مطلب بهمون گفتی من که خیلی یادگرفتم امیدوارم خانم اسلامیه و کتابسرای تندیسم بیان این مطالب رو بخونن یکم یادبگیرن
مود کبریایی :
miss me?
عالی ممنون از زمانی که گذاشتین و دقتتون
وقتی اطلاعاتی که آقای سهراب و آقای حسین غریبی برای اشتباهات و سانسور های کتاب در سایت قرار میدن رو میبینم پیش خودم میگم که واقعا ما تا الان چی می خوندیم . این همه اشتباه ، این همه تغییر . تازه این هری پاتره خدا به داد بقیه کتاب های تالیفی که در ژانر فانتزی هستن برسه . جون هر کسی رو که دوستش دارین ، بیاین یه همتی کنین این کتاب رو دوباره ویرایشش کنن . که برای نسل های بعد به این شکلی که الان هست نباشه . همه ی پاتر هدی ها چه اون هایی که همراه پادکست لوموس اند و چه اون هایی که نیستن دوست دارن که آقای غریبی حتما یه نظری هم به ویرایش جدید کتاب های هری پاتر داشته باشن.
سلام
من برای فصل اول کتاب دوم این هایی که آقای سهراب و غریبی گفتن رو کنار هم گذاشتم ، برای فصل دوم هم دارم اینکارو میکنم جالب و روون شده