راهنمای موارد:
🔴 حذفیات | 🟡 اشتباه | 🟢 سانسور |
🔴 ص۴۴۲، خط ۳:
– وای نه! امشب معجونش رو نخورده. دیگه امن نیست.
سیریوس زمزمهکنان گفت: «زود باشین فرار کنین.»
🔴 ص۴۴۲، خط ۱۲:
تغییرشکل داده بود. سگ عظیمالجثه و خرس مانند، به جلو آمد. در همان حالی که گرگینه خود را از شر زنجیرهایی که به او بسته شده بود رها میکرد، سگ او را از گردنش گرفت و…
🔴 ص۴۴۲، خط ۱۳ از پایین:
…به هم ضربه میزدند…
هری از صحنهای که شاهدش بود متحیر ایستاده بود و آنقدر مشتاق نبرد بود که متوجه چیز دیگری نشد. جیغ هرماینی بود که او را متوجه قضیه کرد-
پتیگرو به سمت چوبدستی…
🔴 ص۴۴۲، خط ۱۰ از پایین:
…نور خیرهکنندهای پدیدار شد و رون بیحرکت بر روی زمین افتاد. صدای انفجار دیگری آمد، کجپا از جایش جست.
🔴 ص۴۴۳، خط آخر:
…دست کم صد دیوانهساز در قالب تودهای سیاه از اطراف دریاچه…
🔴 ص۴۴۴، خط ۳:
دیوانهسازها که از درون تاریکی بر تعدادشان افزوده میشد…
🟡 ص۴۴۵، خط ۷:
…دیوانهساز را دید که نزدیکش ایستاد.
🔴 ص۴۴۶، خط ۲:
…صورتش احساس میکرد… قرار بود اول از شر او راحت شوند… نفس گندیدهاش را میتوانست احساس کند… صدای جیغ مادرش در گوشش…
براساس ترجمه: ویدا اسلامیه از انتشارات کتابسرای تندیس (چاپ چهلم)
استخراج: امید
طرح هنری: پاترمور
دمت گرم امید جان