الان ساعت هفت نیم شبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ و من تقریبا بعد دو هفته که مداااوم داشتم پادکست لوموس رو گوش میدادم ، رسیدم به شما! روحم تازه شده تو این دو هفته واقعا! و غرق شدم تو کودکی و نوجوونیم دوباره، بعضی از قسمت ها رو چند بار گوش دادم …
من اولین بار که هری پاتر خوندم ۹ سالم بود ،از کتابخونه مدرسه گرفتم و خوندم و خوندم، کل شب نخوابیدم و بعد پاشدم رفتم مدرسه! زندگیم شد قبل اون شب و بعدش…
فقط خدا میدونه چقدر جلوی خانواده م مقاومت کردم تا بالاخره بیخیال شدن که من بخونم تو اون سن بقیه کتابها رو!
یادمه داداشم که داشت اون سال می رفت نمایشگاه کتاب بهش التماس کردم که برام کتابها رو بخره یادمه وقتی اومد فقط کتاب تالار اسرار رو خرید و من تا بقیه کتابها رو بخرم، انقدرررر اون کتاب رو خوندم که هنوزم می تونم دو سه صفحه اول کتاب رو از حفظ بگم!
هیچ وقت شب تولد ۱۱ سالگیم یادم نمیره که عین هری رو زمین خوابیدم و پنجره اتاق رو باز گذاشتم که اگه جغدی هاگریدی ،کسی اومد دنبالم مجبور نشه بکوبه به در که مامانم اینا بیدار شن و فرداش وقتی دیدم خبری نشد تا دو روز گریه می کردم و به مامانم می گفتم من یه ماگل احمقم
خلاصه که گوش دادن به پادکستتون وسط این همه شلوغی و غرق شدن تو این دنیای واقعی و بچه داری ،انگار دوباره زندگی رو تو من دمید…..
ممنون از همتون❣