با وجود شایعات بی‌اساسی که پیرامون کلبهٔ خروشان1Shrieking Shack: در ترجمهٔ کتابسرای تندیس: شیون آوارگان. م. وجود دارد، این خانه به‌هیچ‌وجه تسخیرشده نیست و هاگوارتس است که تسخیرشده‌‌ترین ساختمان بریتانیا است (و این به‌رغم رقابتی تنگاتنگ است، چراکه در این جزایر مرطوب بیش از هر جای دیگری در جهان گزارش مشاهده یا احساس اشباح دریافت شده است). قلعه برای اشباح جای مساعدی است، زیرا ساکنان زندهٔ آن با بردباری و حتی محبت با دوستان مردهٔ خود رفتار می‌کنند و برایشان مهم نیست که یک خاطرهٔ قدیمی را بارها و بارها بشنوند.

هر کدام از گروه‌های چهارگانهٔ هاگوارتس، شبح خودش را دارد. اسلیترین به بارون خون‌آلود2Bloody Baron می‌نازد که سرتاپایش پر از لکه‌های خون نقره‌ای رنگ است. کم‌‌حرف‌ترین شبح این چهار گروه، بانوی خاکستری3Grey Lady است که زیباست و موهای بلندی دارد.

راهب چاق4Fat Friar نیز گروه هافلپاف را تسخیر کرده است. علت اعدام او این بود که کشیش ارشد کم‌کم به او مشکوک شده بود، چون راهب چاق تنها با یک تکه‌چوب به روستایی‌ها سیخونک می‌زد و آبلهٔ آن‌ها کاملاً درمان می‌شد. علت دیگر این بود که او عادت نابخردانه‌ای داشت که از درون جام عشای ربانی خرگوش بیرون می‌آورد. راهب چاق بااینکه کلاً شخصیت خوش‌مشربی دارد، هنوز از اینکه هیچ‌وقت کاردینال5کاردینال مقام رسمی کلیسایی و بالاترین مقام کاتولیک‌ها بعد از پاپ است. م. نشد دلخور است.

گروه گریفیندور خانهٔ نیک تقریباً بی‌سر6Nearly Headless Nick: در ترجمهٔ کتابسرای تندیس: نیک سربریده. م. است که در زمان حیات سِر نیکلاس دِمیمزی – پوپینگتون7Sir Nicholas de Mimsy-Porpington بوده است. سِر نیکلاس که اندکی ازخودراضی است و آن‌طور که فکر می‌کند جادوگر ماهری نبوده، در زمان حیاتش در دربار شاه هنری هفتم8Henry VII: پادشاه بریتانیا و ایرلند از سال ۱۴۸۵ تا ۱۵۰۹ میلادی که درگذشت. م. ول می‌گشت تا اینکه روزی برای زیبا کردن یکی از ندیمه‌ها به کمک جادو، تلاش احمقانه‌ای کرد که باعث شد زن بیچاره یک‌جفت عاج دربیاورد. چوب‌دستی سِر نیکلاس از او گرفته شد و به‌طرز ناشیانه‌ای اعدام شد و در نتیجه سرش با فقط رشتهٔ نازکی از پوست و تاندون از تنش آویزان ماند. او همچنان در مقایسه با اشباح کاملاً سربریده احساس بی‌کفایتی می‌کند.

یکی دیگر از اشباح قابل‌ذکر هاگوارتس، مرتل ماتم‌زده9Moaning Myrtle: در ترجمهٔ کتابسرای تندیس: میرتل گریان. م. است که یکی از دست‌شویی‌های منفور دخترها را تسخیر کرده است. مرتل هنگامی که مُرد یکی از دانش‌آموزان هاگوارتس بود و تصمیم گرفت که تا ابد در مدرسه بماند. هدف کوتاه‌مدتش این بود که دشمن اصلی و هم‌کلاسی قلدرش، آلیو هورنبی10Olive Hornby: آلیو اسم دختر است. م. را اذیت کند. پس از گذشته ده‌ها سال، مرتل به فلاکت‌بارترین شبح مدرسه مشهور شد و معمولاً داخل یکی از توالت‌ها کمین می‌کند و فضای کاشی‌کاری‌شدهٔ دست‌شویی را با ناله‌ها و ضجه‌هاش پر می‌کند.

نظر جی.کی.رولینگ:

چیزی که برای من الهام‌بخش خلق مرتل ماتم‌زده شد، این بود که داخل دست‌شویی‌های عمومی، مخصوصاً در مهمانی‌ها و دیسکوهای دوران جوانی من، همیشه دختری در حال گریه بود. به نظر می‌آید که این اتفاق در دست‌شویی‌های مردانه رخ نمی‌دهد، به همین دلیل از اینکه در کتاب‌های هری‌ پاتر و تالار اسرار و هری پاتر و شاهزادهٔ دورگه هری و رون را در چنین وضع معذب‌کننده و ناآشنایی قرار دادم، لذت بردم.

مفیدترین شبح هاگوارتس طبیعتاً پروفسور بینز11Professor Binns است؛ استاد پیر درس تاریخ جادو که روزی جلوی آتش شومینهٔ اتاق اساتید خوابش برد و وقتی از خواب بیدار شد و به کلاس بعدی‌اش رفت، جسمش را پشت‌سرش جا گذاشت. در اینکه پروفسور بینز می‌داند مُرده یا نه اختلاف‌نظر وجود دارد. گرچه اولین‌باری که دانش‌آموزان او را می‌بینند ورودش به کلاس از وسط تخته‌سیاه کم‌وبیش سرگرم‌کننده است، اصلاً استاد انرژی‌بخشی نیست.

منبع الهام پروفسور بینز استاد پیری در دانشگاهم بود که همیشه با چشم‌های بسته تدریس می‌کرد و کمی روی انگشت‌های پایش جلو و عقب می‌رفت. بااینکه مرد باهوشی بود و در هر کلاسش اطلاعات ارزشمند زیادی را بلغور می‌کرد، ارتباطش با دانشجویانش صفر بود. پروفسور بینز خیلی کم از وجود دانش‌آموزان زنده‌اش آگاه است و وقتی آن‌ها شروع به سؤال پرسیدن می‌کنند، متحیر می‌شود. در فهرست اولیه‌ای‌ که برای اشباح هاگوارتس نوشته بودم، مرتل (که اسم اولیه‌اش واندای نالان12Wailing Wanda بود)، پروفسور بینز، بانوی خاکستری (که آن زمان اسمش بانوی نجواگر13Whispering Lady بود) و بارون خون‌آلود حضور داشتند. علاوه‌بر این‌ها یک شوالیهٔ سیاه14Black Knight و وزغ15Toad (که در همه‌جای کلاسش اکتوپلاسم16اکتوپلاسم در اسپیریتوالسیم ماده‌ای است که از واسطهٔ روحی که در حالت خلسه است ترشح می‌شود تا ارواح خود را با آن بپوشانند و ظهور جسمانی پیدا کنند. در دنیای هری پاتر، ممکن است ماده‌ای سبز‌رنگ باشد که از اشباح ترشح می‌شود. م. پخش می‌کرد) هم بودند. در این فهرست یک شبح دیگر هم بود که از اینکه آن را استفاده نکردم خیلی حسرت می‌خورم: ادموند گراب17Edmund Grubb که در یادداشت‌های کنار اسمش نوشته‌ام: «در آستانهٔ درِ سالن غذاخوری درگذشته و گاهی از سر کینه جلو کسانی را که می‌خواهند وارد سالن شوند می‌گیرد. روح چاقی از دورهٔ ویکتوریا18دورهٔ حکومت ملکه ویکتوریا بر بریتانیا از سال ۱۸۳۷ تا ۱۹۰۱. م. (توت‌های سمی خورده).»

۲ دیدگاه

  1. به گمان من، بهتره که در توضیح مقام کاردینال، بنویسیم بالاترین مقام کلیسایی «قبل» از پاپ. و نه بعد از پاپ.
    طبعا میشه گفت که این بستگی داره که از کدوم جهت به این ترتیب نگاه کنیم. ولی معمولا سلسله مراتب رو از پایین به بالا درنظر می‌گیرند.

    و یک سوال: من امروز به این قسمت گوش کردم و از پریروز شروع به نوشتن نظراتم کردم. چه بسا برای برخی از این نظرات، در پادکست پاسخی داده باشید . که طبعا یکی دو هفته دیگه بهش گوش خواهم داد. سوالم اینه که مثل رسانه‌های مشابه، اگر کسی به شما جواب بده، پیامی برای نویسنده ارسال خواهد شد؟ یا مثلا یک ستاره‌ای، چراغی در فایلش چشمک خواهد زد که متوجه بشه که پاسخی دریافت کرده؟

ثبت دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری مشخص شده‌اند *