راهنمای موارد:
🔴 حذفیات | 🟠 اشتباه مهم | 🟡 اشتباه جزئی | 🟢 سانسور |
🟡 ص۳۲۱، خط ۱۴ از پایین:
…جلو آمد و کنار رون نشست.
🔴 ص۳۲۴، خط ۷ از پایین:
…هر دو به هری نگاه کردند. هری به پای رون ضربهای زد و با دستپاچگی ادامه داد:
🟡 ص۳۲۵، خط ۸:
راهرو گذشتند صدای پروفسور مکگوناگل که بینی خود را پاک میکرد را شنیدند.
🟡 ص۳۲۶، خط :
..آنهاست، تنها چیزی که باسیلیسک را فرار میدهد بانگ خروس است چون این بانگ برای باسیلیسک کشنده است.
🔴 ص۳۲۶، خط ۳ از پایین:
..میتونستم بشنوم و هیچکس دیگهای اون رو نشنید. برای اینکه…
🟠 ص۳۲۷، خط ۶:
هرمیون همون لحظه متوجه شده بوده که هیولا یه باسیلیسکه.
🔴 ص۳۲۷، خط ۹:
…مانده بود مشتاقانه به آرامی گفت:
🔴 ص۳۲۷، خط آخر:
فشار داد و با صدایی گرفته گفت:
🟡 ص۳۳۰، خط ۳:
هری یک لحظه تصور عجیبی کرد که دامبلدور وارد اتاق شده…
🟡 ص۳۳۰، خط ۶:
…همهی اساتید طوری به او نگاه میکردند که به شدت به نفرت شباهت داشت.
🟡 ص۳۳۰، خط ۱۰:
پروفسور اسپراوت هم خود را وارد بحث کرد و گفت:
🟡 ص۳۳۰، خط ۱۵:
پروفسور فلیتویک هم وارد شد و گفت:
🔴 ص۳۳۱، خط ۵:
…دندانهای درخشانش، شکننده و چانهاش باریک و زشت به نظر میرسید.
🔴 ص۳۳۱، خط ۲ از پایین:
میخواست بگه اصلا یه چیز احمقانه دربارهی پرسی نبود.
🔴 ص۳۳۲، خط ۲ از پایین:
اطلاعاتی آوردیم. فکر میکنیم به دردتون بخوره.
🔴 ص۳۳۴، خط ۱۳ از پایین:
لاکهارت با بیقراری سرش را تکان داد و گفت:
🔴 ص۳۳۴، خط ۹ از پایین:
چه کارهای کردن. اگه یه چیز در مورد خودم باشه که بخوام بهش افتخار کنم، اجرای افسون فراموشیه. بله، هری ، خیلی زحمت کشیدم.
🔴 ص۳۳۴، خط ۶ از پایین:
لاکهارت در چمدانها را محکم بست و قفل کرد. سپس گفت:
– بذار ببینم. فکر کنم همه چی رو جمع کردم. آهان، یه چیز فقط مونده.
چوبدستی خود را بیرون آورد و به سمت آنها گرفت.
– باید ببخشین بچهها…
🔴 ص۳۳۵، خط ۱۳ از پایین:
راهروی تاریکی که روی دیوارش پیغام…
🔴 ص۳۳۶، خط ۷ از پایین:
با وحشت به آنها نگاه میکرد.
مانند یک دستشویی معمولی بود. آنها سانت به سانت آن و حتی لولههای بیرونی آن هم را وارسی کردند.
🔴 ص۳۳۹، خط ۶ از پایین:
به دو نفر دیگر نگاه کرد و با صدایی ضعیف گفت:
🔴 ص۳۴۰، خط ۱۳ از پایین:
با حافظههاتون خداحافظی کنین.
چوبدستی نوارچسب زده شدهی رون را بالای سرش برد و فریاد زد: «آبلیویوس!»
چوبدستی منفجر شد و مثل بمب…
🟠 ص۳۴۱، خط ۱:
هری به سقف تونل نگاه کرد. شکافهای بزرگی روی آن پدید آمده بود. هیچ وقت چیزهایی به سنگینی این سنگها را با جادو از هم جدا نکرده بود و به نظر هم نمیرسید هماکنون موقعیت خوبی برای امتحان کردن آن باشد. اگر کل تونل روی سرشان خراب میشد چه؟
🔴 ص۳۴۱، خط ۸:
– همونجا بمونین. کنار لاکهارت بمون. من خودم تنهایی میرم.
🟠 ص۳۴۱، خط ۱۳:
هری که میکوشید به صدای لرزانش اندکی اعتماد به نفس القا کند، گفت:
براساس ترجمه ویدا اسلامیه از انتشارات کتابسرای تندیس
طرح گرافیکی مطلب: Vladislav Pantic
شرط می بندم اخر شب بوده. خانم اسلامیه خسته بوده و حال ترجمه نداشته و همینطور اسکیپ کرده!
مرسی بزرگوار !!!
عزیزان لوموس، با وجود اینهمه موشکافی شما، بازم ماشالا اینقدر سوتی خانم اسلامیه زیاده که از دست شما هم در میره
یه نکته دیگه هست در مورد ترجمهٔ اونجایی که مرتل قصه مردنش رو میگه. اینجا رو خانم اسلامیه اشتباه ترجمه کرده:
متن اصلی:
The door was locked, and I was crying, and then I heard somebody come in. They said something funny. A different language, I think it must have been….
اینجا they رو خانم اسلامیه فک کرده ضمیر جمعه و متوجه نبوده این they اینجا Singular they هست و «اونا» ترجمه کرده، در حالی که اشتباه هست. اصلاً «اونایی» در کار نیست، مرتل در مورد یه نفری تعریف میکنه که هنوز نمیدونه پسره یا دختره (بعداً میفهمه پسره) و چون در اول جنسیتش رو نمیدونسته ضمیر خنثای they رو به کار میبره برای تعریف قصه، بعدش میگه it was a boy speaking. بعدش دیگه ضمیر him و his استفاده میکنه که برای مذکره. خانم اسلامیه حواسش به خنثی بودن این ضمیر نبوده و فک کرده واقعاً چند نفر وارد دستشویی شدند و نوشته:
«فهمیدم یکی وارد دستشویی شده. اونا حرفهای احمقانهای میزدن. فکر میکردم دارن به یه زبون خارجی حرف میزنن.»
در حالی که درستش اینه:
فهمیدم یکی وارد دستشویی شده. یه چیز عجیبی گفت. فکر میکردم داره به یه زبون خارجی حرف میزنه.
پ.ن: از اینکه funny رو احمقانه ترجمه کرده، چندان احمقانهتر از اینکه مفرد بودن رو تشخیص نداده و یه مشت آدم ریخته توی دستشویی که حرفای «احمقانه» بزنن نیست.
Funny با توجه به بافت متن و حرف زدن تام ریدل به زبان مارها، باید عجیب، یا عجیب و غریب ترجمه بشه.
آقا دستمریزاد. چقدر دقت دارید و البته سواد انگلیسی. کیف کردم
دارم به این فکر میکنم که اگه داستان به یه زبان دیگه مثلا آلمانی یا فرانسوی نوشته شده بود دیگه چه شاهکاری میشد
دمت گرم