راهنمای موارد:
🔴 حذفیات | 🟡 اشتباه | 🟢 سانسور |
🔴 ص۴۱۷، خط ۷ از پایین:
…دفترت بردم. خیلی شانسی… البته شانس برای من… یه نقشه روی میزت بود.
🔴🟡 ص۴۱۷، خط ۳ از پایین:
…به مدیر مدرسه بارها و بارها میگفتم که تو به دوست قدیمیت کمک کردی که وارد قلعه بشه، لوپین… بفرمایین اینم مدرکش. توی خواب هم نمیدیدم انقدر جرات داشته باشین که از این جای قدیمی برای مخفیگاه خودتون استفاده کنین.
🔴 ص۴۱۸، خط ۱۲ از پایین:
…دو چشم بلک را نشانه گرفت و زمزمهکنان گفت:
🔴 ص۴۱۸، خط ۷ از پایین:
کسی باید اعتماد داشته باشد. نگاهی به رون و هرماینی انداخت. رون مثل قبل مات و…
🔴 ص۴۱۸، خط ۵ از پایین:
به اسنیپ نزدیک شد و با صدایی نفسبریده گفت:
🔴 ص۴۱۹، خط ۱۱:
بلک غرولند کنان گفت:
🔴 ص۴۱۹، خط آخر:
…به سمت او آمد. «من گرگینه رو میکشم میارم. احتمالا دمنتورها به اون هم میخوان یه بوسه بدن…»
🔴 ص۴۲۱، خط ۶ از پایین:
…به سینهاش فشرد و با حالت ضعیفی گفت:
🔴 ص۴۲۲، خط ۳:
…بلک برگشت، کمی اخم کرد و گفت:
🔴 ص۴۲۳، خط ۸ از پایین:
سیریوس بلک دست استخوانیش راجلو برد و سر پشمالوی کجپا را نوازش کرد و با صدایی گرفته گفت:
🔴 ص۴۲۹، خط ۳:
لوپین با آرامش گفت:
🔴 ص۴۳۱، خط ۸ از پایین:
…دیوانهسازها نمیتونن ببینن.» آب دهانش را قورت داد و ادامه داد: «اونا با حس کردن…
🔴 ص۴۳۵، خط ۸ از پایین:
پتیگرو نفسش را در سینه حبس کرد و گفت: «اون… اون همه جا رو زیر سلطه…
🔴 ص۴۳۷، خط ۵:
هری تکرار کرد: «اون باید به آزکابان بره…
براساس ترجمه: ویدا اسلامیه از انتشارات کتابسرای تندیس (چاپ چهلم)
استخراج: امید
طرح هنری: پاترمور
این کامنت صرفا جهت تشکر از زحمات امید بوده و فاقد ارزش دیگری است.