این مطلب شامل تمام حذفیات و اشتباه‌های ترجمه فارسی فصل اول از کتاب هری پاتر و حفره اسرارآمیز در ایران است. ضمن احترام به مترجم و ناشر ایرانی، با توجه به قوانین موجود در کشور بخش‌هایی از کتاب حذف شده یا به‌خاطر خستگی مترجم محترم از دست رفته و ترجمه نشده. ما برای کامل کردن تجربه‌ی شما از دنیای شگفت‌انگیز جادویی هری پاتر، این بخش‌ها را استخراج کردیم که در ادامه می‌توانید استفاده کنید.

مرکز دنیای جادوگری

راهنمای موارد:

🔴 حذفیات🟠 اشتباه مهم🟡 اشتباه جزئی🟢 سانسور
شماره‌گذاری صفحات براساس کتاب‌های چاپ جدید است.

🔴 ص۸، خط ۲:

نگاه غضبناکی رد و بدل کردند.

🔴 ص۸، خط ۶:

خاله پتونیا با چشم‌های پراحساس به پسر…

🟢 ص۸، خط ۱۳:

دادلی که از بس درشت‌هیکل بود باسنش از دو طرف صندلی آشپزخانه بیرون زده بود، …

🟡 ص۹، خط ۵ از آخر:

ناراحتی آن‌ها در مقابل احساس هری از برگشتن پیش آن‌ها، هیچ بود.

🟠 ص۱۰، خط ۱۲:
از نظر دورسلی‌ها حتی داشتن یک خویشاوند جادوگر ننگ به شمار می‌آمد.

🟠 ص۱۱، خط ۳:

بزرگ‌ترین جادوگر سیاه تاریخ که هنوز اکثر ساحره‌ها و جادوگرها می‌ترسیدند نامش را به زبان بیاورند، …

🟠 ص۱۱، خط ۸ از آخر:

چون هیچ‌وقت هدیه‌ی درست‌وحسابی هم به هری نداده بودند، چه برسد به یک کیک خشک‌وخالی؛ اما توقع نداشت…

🟡 ص۱۳، خط ۲:

می‌گم خانم میسون اجازه بدین…

🟡 ص۱۳، خط ۱۴:

وای، خانم میسون، خواهش می‌کنم بگین این لباس رو از کجا خریدین

🔴 ص۱۶، خط ۶ از آخر:

حتی یه دوست نداری که بذاره خونه‌ش بمونی.

🟡🟢 ص۱۷، خط ۱۰ از آخر:

که خاله پتونیا برای آن شب تهیه کرده بود، روی یخچال خودنمایی می‌کرد. یک شقه گوشت خوک بریان داخل فر جلز و ولز می‌کرد.

🔴 ص۱۷، خط ۶ از آخر:

اشاره کرد و با تشر گفت:

🟠 ص۱۸، خط ۲ از آخر:

و رویش را برگرداند تا خودش را روی تختش بیندازد.

مشکل اینجا بود که کسی روی تختش نشسته بود.

نکات بیشتر:

اسملتینگ (Smeltings): تلفظ و صورت صحیح آن اسملتینگز است. حرف s پایانی کلمه باید ترانویسی شود، همان‌طور که s پایانی هاگوارتز (هاگوارتس) و گرینگوتز (گرینگاتس) ترانویسی شده‌اند.


براساس ترجمه ویدا اسلامیه از انتشارات کتابسرای تندیس
طرح گرافیکی مطلب: Pottermore

۱۱ دیدگاه

  1. سلام. سپاس از زحماتتان.
    من هم برخی ایرادهایی که دیدم اینجا می‌نویسم. البته تا جایی که به ایرادهایی که شما گرفته‌اید نگاه کردم دیدم موارد مشترک هم داریم. اطلاعات صفحه و خط هر صفحه که در زیر اشاره کرده‌ام براساس نسخۀ کتابسرای تندیس، ۱۳۸۰، چاپ ششم است (همان نسخه‌ای که پی‌دی‌افش در اینترنت موجود است). من نمی‌دانم اما شاید در چاپ‌های جدید برخی از این ایرادها برطرف شده باشد.
    ۱. جی. کی. رولینگ، هری پاتر و حفرۀ اسرار، ترجمۀ ویدا اسلامیه، کتابسرای تندیس، ۱۳۸۰، چاپ ششم، فصل اول. صفحۀ ۵، خط ۵. اسلامیه نوشته: «هنگام صبحانه با خشم و ناراحتی فریاد می‌زد»، در صورتی که در متن انگلیسی نوشته شده: he roared across the table. یعنی، «او از آن سر میز فریاد زد.»
    ۲. صفحۀ ۵، خط ۶. اسلامیه نوشته: «اگه نمی‌تونی ساکتش کنی حق نداری این جا نگهش داری!»، در صورتی که در متن انگلیسی این‌گونه آمده: If you can’t control that owl, it’ll have to go!
    در این خطوط اولِ فصلِ اول، در کتاب فارسی، اصلاً صحبتی از جغد نشده است و بنابراین کار ویدا اسلامیه صحیح نبوده که «جغد» را از ترجمه حذف کرده، زیرا خواننده ممکن است متوجه نباشد چه کسی (یا چیزی) سروصدا می‌کرده است.
    ۳. صفحۀ ۵. هدویگ جغد مؤنث بوده، چون در انگلیسی هری از ضمیر she برای آن جغد استفاده می‌کند، در صورتی که مترجم اصلاً این را به خواننده اطلاع نمی‌دهد.
    ۴. صفحۀ ۵، خط آخر (خط ۱۳). باز عمو ورنون از that owl استفاده کرده است. مترجم گویا با گذاشتن واژۀ «جغد» مشکل داشته است.
    ۵. صفحۀ ۵، خط آخر. جمله‌ای که مترجم نوشته است این است: «دیگه چی! فکر کردی نمی‌دونم اگه آزادش کنی چی می‌شه؟» صرفاً برای مشاهدۀ تفاوت ترجمۀ اسلامیه با متن اصلی، نوشتۀ رولینگ را ببینید:
    “Do I look stupid? I know what’ll happen if that owl’s let out.”
    یعنی، «به قیافه‌ام می‌خوره احمق باشم؟ من می‌دونم اگه اون جغد آزاد باشه چی می‌شه.»
    ۶. صفحۀ ۶، خط ۵. مترجم نوشته: «خاله پتونیا به پسر درشت هیکلش نگاهی کرد و گفت…» اسلامیه عبارت misty eyes را ترجمه نکرده است که نشان از احساسات خاله پتونیا به پسرش است. معلوم نیست چرا مترجم احساس خاله پتونیا را در اینجا درز گرفته است. انگلیسی:
    … said Aunt Petunia, turning misty eyes on her massive son.
    یعنی، «خاله پتونیا، که اشک در چشمانش حلقه زده بود، چشمانش را به سوی پسر درشت‌هیکلش گرداند و گفت…»
    ۷. صفحۀ ۶، خط ۱۰. مترجم نوشته است: «… من توی مدرسه‌ی اسملتینگ بودم…» و در پانوشت، معادل انگلیسی «اسملتینگ» این‌گونه داده شده است: Smelting. اسلامیه هم در فارسی نام مدرسه را اشتباه نوشته و هم معادل نادرستی در پانوشت داده است. درستش با توجه به متن انگلیسی «اسملتینگز» و Smeltings است.
    ۸. صفحۀ ۶، خط ۱۷ تا ۱۹. مترجم پاراگراف را این‌گونه ترجمه کرده: «تأثیر این جمله‌ی ساده روی [بقیۀ] اعضای خانواده باورنکردنی بود. نفس دادلی در سینه حبس شد و با صدای مهیبی که خانه [«خانه» نه، بلکه «آشپزخانه»] را به لرزه درآورد بر روی زمین افتاد. خانم دورسلی جیغ [کوتاهی] کشید و دستش را جلوی دهانش گرفت. آقای دورسلی که رگ روی شقیقه‌اش بیرون زده بود از جا جست…» در اینجا اسلامیه چند واژه را ترجمه نکرده است، که آنها را در داخل قلاب گذاشته‌ام، و جای «آشپزخانه» به‌اشتباه نوشته است «خانه»: the rest of the family و shook the whole kitchen و small scream.
    9. صفحۀ ۷، خط ۲۱. مترجم نوشته: «دوری از هاگوارتز همچون درد مزمن و جان‌گدازی پیوسته وجودش را آزار می‌داد.» در صورتی که در انگلیسی این‌گونه آمده:
    He missed Hogwarts so much it was like having a constant stomachache.
    یعنی، «او دلش آن‌قدر برای هاگوارتز تنگ شده بود که انگار دل‌درد بی‌وقفه‌ای داشت.» رولینگ دارد وضعیتی را توصیف می‌کند و مخاطب را یاد «دل‌درد بی‌وقفه» می‌اندازد. آن وقت ویدا اسلامیه دردِ به این مشخصی را ول کرده و خیلی کلی نوشته «درد مزمن و جانگدازی». مخاطب ارتباط «دل‌تنگی» و «دل‌درد بی‌وقفه» را راحت درک می‌کند، اما متوجه ارتباط «دل‌تنگی» و «درد مزمن و جان‌گداز»، که ممکن است در هر قسمت از بدن هم باشد، نمی‌شود.
    ۱۰. صفحۀ ۷، خط آخر. اسلامیه آنجا که از دل‌تنگی‌های هری سخن رفته است نوشته: «برای ضیافت‌های باشکوه در سرسرای بزرگ مدرسه» در متن انگلیسی آمده: eating banquets in the Great Hall.
    در اینجا اسلامیه eating را به «باشکوه» ترجمه کرده است. اگر یادتان باشد، وقتی کسی را به مثلاً عروسی دعوت می‌کنند در کارت عروسی می‌نویسند که شما به عروسی فلانی و بهمانی «به ضیافت شام (یا غذا) و…» دعوت شده‌اید. بنابراین، مترجم می‌توانست از «ضیافت غذا» استفاده کند و بنویسد: «برای ضیافت‌های غذا در سرسرای بزرگ.» ضمن اینکه «مدرسه» هم اضافی است و خواننده می‌داند که صحبت از مدرسۀ هاگوارتز است و «سرسرای بزرگ» هم به آن مربوط است.
    ۱۱. صفحۀ ۹، خط ۳. مترجم نوشته «… لرد ولدمورت، بزرگ‌ترین جادوگر تبهکار قرن…» در صورتی که رولینگ نوشته: greatest Dark sorcerer of all time, Lord Voldemort. و وجود all time یعنی «تمام دوران»، نه «قرن».
    ۱۲. صفحۀ ۹، خط ۱۷. مترجم نوشته «… با او همچون سگی که مدفوع بدبویی از خود به جا گذاشته رفتار می‌کردند.» اما رولینگ نوشته: like a dog that had rolled in something smelly.
    یعنی جای «… همچون سگی که مدفوع بدبویی از خود به جا گذاشته…» باید چنین چیزی ترجمه می‌شد، «… همچون سگی که در چیز بدبویی غلت خورده بود…»
    ۱۳. صفحۀ ۹، خط ۱۹ و ۲۰. مترجم نوشته: «البته هری از آنها انتظار زیادی نداشت زیرا گذشته از یک کیک خشک و خالی هیچ‌گاه هدیه‌ی چشمگیری به او نداده بودند…» اما در رولینگ نوشته:
    they’d never given him a real present, let alone a cake
    یعنی، «آنها هیچ وقت به او هدیۀ درست‌وحسابی نداده بودند، تا چه رسد به کیک…» عبارت let alone در فرهنگ‌های انگلیسی به فارسی مانند «فرهنگ معاصر هزاره» و «فرهنگ معاصر پویا» به معنی «(تا) چه رسد به» آمده است. اما عبارت «گذشته از» که اسلامیه استفاده کرده در فارسی دو معنی می‌دهد: یکی معنی «علاوه بر» است و دیگری معنی «به جز». در هر صورت، مطابق با ترجمۀ ویدا اسلامیه یعنی هری کیک خشک‌وخالی از آنها هدیه گرفته است، در صورتی که رولینگ می‌گوید کیک هدیه نگرفته است.
    ۱۴. صفحۀ ۱۱، خط ۲. مترجم نوشته: «می‌گم آقا و خانم میسون اجازه بدین…» در صورتی که رولینگ فقط Mrs. Mason نوشته و اسلامیه باید فقط «خانم میسون» را می‌نوشت.
    ۱۵. صفحۀ ۱۱، خط ۱۴. مترجم نوشته: «وای، خانم میسون چه لباس زیبا و برازنده‌ای پوشیدین…» در صورتی که رولینگ نوشته:
    Do tell me where you bought your dress, Mrs. Mason.
    یعنی، تقریباً چنین چیزی گفته: «لباستون رو از کجا خریدید، خانم میسون…»
    ۱۶. صفحۀ ۱۱، خط ۱۷. مترجم نوشته: «… یه بار که توی مدرسه باید درباره‌ی یه قهرمان انشا می‌نوشتیم من درباره‌ی شما نوشتم.» رولینگ از Mr. Mason استفاده کرده اما در فارسی هیچ اثری از آن نیست و معلوم نیست «شما» به چه کسی برمی‌گردد: آقای میسون یا خانم میسون؟
    ۱۷. صفحۀ ۱۲، خط ۶. مترجم Majorca را «ماژورکا» ترجمه کرده است. جزیرۀ «مایورکا» در فارسی به همین صورت «مایورکا» مصطلح است و در منابع معتبر فارسی که نام‌های خاص در آنها ضبط شده است مانند «دایره‌المعارف مصاحب»، «فرهنگ اعلام فارسی»، «دانشنامۀ دانش‌گستر» و «فرهنگ تلفظ نام‌های خاص» این جزیره «مایورکا» آمده است (به‌ویژه در منبع آخر تلفظ اسپانیایی به‌صورت «مایورکا» آمده است).
    ۱۸. صفحۀ ۱۳، خط ۶. مترجم در جملۀ «… می‌ترسند هری آن‌ها را با سحر و افسون تبدیل به سوسک توالت کند.» برای واژۀ dung beetle از «سوسک توالت» استفاده کرده، در صورتی که این واژه در مثلاً «فرهنگ‌ـ‌دانشنامۀ کارا» آمده و معادل‌های «سوسک سرگین‌خور»، «جُعَل»، «گوگال» و «سرگین‌برگردان» هم برایش انتخاب شده و «فرهنگ معاصر هزاره» از معادل‌های «سرگین‌غلتان» و «گُه‌گوله‌کن» استفاده کرده است. ضمناً حتی در ویکیپدیای فارسی هم «سرگین‌غلتانک» داریم. گوگال (یا گوگار)، که اسم فارسی است و در «لغتنامۀ دهخدا» و «فرهنگ عمید» و امثالهم ضبط شده و مصطلح هم هست، معادل خوبی است و البته اساساً با «سوسک توالت» متفاوت است.
    ۱۹. در فصل اول، رولینگ سه بار از garden bench استفاده کرده است و مترجم آن را دو بار در صفحات ۱۲ و ۱۳ به «نیمکت باغ» ترجمه کرده و یک بار در صفحۀ ۱۵ به «نیمکت حیاط» برگردانده است. ضمناً، آن طور که وصف خانۀ دورسلی‌ها رفته است و آن طور که در فیلم‌ها دیده‌ایم، دورسلی‌ها «باغ» نداشته‌اند و فضای سبز جلوِ خانه‌شان هرچه بوده قطعاً «باغ» نبوده است. «باغ» برای ایرانی‌ها چیز دیگری را تداعی می‌کند.
    ۲۰. صفحۀ ۱۵، خط ۵ از آخر. مترجم نوشته: «کباب بریان در اجاق جلزوولز می‌کرد.» در انگلیسی از A loin of roast pork استفاده شده و مترجم آن را «کباب بریان» ترجمه کرده است، در صورتی که به «گوشت خوک» اشاره دارد و جای «کباب بریان» باید از چنین چیزی استفاده می‌کرد: «راستۀ خوک بریان» یا «راستۀ خوک کبابی».
    ۲۱. صفحۀ ۱۶. بخشی از جملۀ آخر در این فصل مطابق با انگلیسی نیست. مترجم نوشته: «همین که برگشت که خود را روی تختش بیندازد چشمش به موجود عجیبی افتاد که روی تخت نشسته بود.» از این بگذریم که مترجم دو پاراگراف آخر متن انگلیسی را یک‌کاسه کرده و در یک پاراگراف آورده و تازه بخشی از پاراگرافِ کوتاهِ یکی مانده به آخرِ انگلیسی را با جملۀ آخر در هم کرده است. نویسنده در پاراگراف آخرش می‌نویسد:
    The trouble was, there was already someone sitting on it.
    یعنی، «مشکل این بود که یکی از قبل روی آن نشسته بود.» اینجا مترجم از خودش «موجود عجیب» گذاشته است در صورتی که رولینگ از «یکی» (یا «کسی» و مانند آن) استفاده کرده است.
    در اولین صفحه از فصل دوم، رولینگ از «موجود» استفاده می‌کند اما به نظر من در پایان فصلِ یک هنوز نمی‌خواسته «موجود» بودن آن را فاش کند. (این را هم اضافه کنم که مترجم حتی در شروع فصل دوم باز چند بار از «موجود عجیب» استفاده کرده اما رولینگ «موجود کوچک» یا «موجود» نوشته است. مترجم گویا قصد دارد دابی را از قول خود «عجیب» بخواند.)

    1. یا علی ، باز هم به آقای کبریایی . چه قدر غلط و غلوط چه قدر اشتباه . چرا واقعا یه عده ای مارا بازی میدن ‌. چرا با ما پاتر هدی ها همچین کردن . ای خدا … . من دیگه هری پاتر رو می بوسم می ذارمش کنار . دیگه از پاتر هد نمیشم. آخه این چه وضعشه . تازه این اول فصله ، خدا به داد بقیه فصل ها برسه.اون از آقای کبریایی ، این هم از خانم اسلامیه . باز هم خوبه یه عده ای اومدن مارا از این مطالب مطلع کردن هم آقای سهراب . دست شما درد نکنه . ما رو باش فکر می کردیم فقط delete کردن مخصوص آقای کبریاییه نگو خانم اسلامیه هم کمی از ایشون ندارن.

    2. سلام خدمت اقای سهراب…واقعا خسته نباشید…فوق العاده عالی با ارجاعات و رفرنسهای معتبر و دقیق…با اینکه کارتون سخت و وقت گیر بوده ولی به نوبه خودم ضمن تشکر از لطفتون واقعا ممنون میشم برای بقیه فصلها هم این کار بزرگ هرچند بدون اجر و جبران رو انجام بدین…
      در ضمن از لطف بچه های دمنتور و مرکز دنیای جادوگری بالاخص شادی و بقیه بچه ها که بعد از سالها مارو دوباره به روزهای خوش گذشته برگردوندن بسیار سپاسگذارم….

    3. حسابی زحمت کشیدید و استفاده کردیم. پرجزئیات و دقیق بررسی کردید و واقعاً نشون می‌ده که حتی تو ترجمه خانم اسلامیه هم که بهترین ترجمه موجود هست این همه اشتباه ریز هست. دم شما گرم

    4. ممنون از دوستانی که به من لطف داشتند.
      راستش این کار برای من وقت‌گیر است و نمی‌توانم مداوم این کار را بکنم چون از کار و زندگی‌ام می‌مانم. شاید یکی دو فصل دیگر هم این کار را بکنم فقط برای اینکه از طریق این کار به‌نوعی سبک ترجمۀ اسلامیه و انواع خطاهایش هم بیشتر دست خودم بیاید و هم اگر توانش را داشته باشم این را نشان بقیه بدهم.
      به نظرم کار دوستان مرکز دنیای جادوگری برای بررسی مشکلات و حذفیات ترجمه برای پاترهدها کفایت می‌کند.

  2. عالیه ، این دفعه خیلی منظم تره . فکر کنم سری های قبلی هول هولی شده بود ولی این سری عالی تره همراه با شماره صفحه بر اساس چاپ جدید . دست تک تک همه ی بچه های پادکست درد نکنه .

  3. مترجما مجبورن اینطوری ترجمه کنن
    احتمالش هست خیلی از چیزا رو مثل زبان اصلی ترجه کرده باشن ولی چون قبل چاپ،برای اجازه چاپ میان کتابا رو بررسی میکنن و طبق فرهنگ ما میان یه جاهایی رو حذف و تغییر میدن
    مترجما که از خداشونه همون چیزی رو که میبینن ترجمه کنن‍♀️

ثبت دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری مشخص شده‌اند *