حذفیات:
صفحه ۸، پاراگراف آخر، خط آخر:
… تا به محل کارش برود. گونهی خانم دورسلی را بوسید اما از آن جا که دادلی نحس شده بود…
صفحه ۲۳، خط ۲:
سیریوس بلک جوون اینو بهم قرض داده. بچه رو آوردم، قربان.
صفحه ۱۷، پاراگراف یکی مانده به آخر:
پروفسور مکگوناگل با بیقراری گفت: میدونم، ولی هر چیزی حدی داره.
صفحه ۱۴، خط چهارم:
آقای دورسلی منمنکنان گفت: اخبار عجیب و غریب باعث شد یاد اون بیفتم…
صفحه ۱۰، خط ۲:
با خود اندیشید که ممکن است آنها در حال اجرای نمایش احمقانهای باشند – حتماً این آدمها در حال پول جمع کردن برای کار خاصی هستند – بله، حدسش درست بود.
صفحه ۱۴، پاراگراف آخر، خط اول:
وقتی به طبقهی بالا میرفتند تا بخوابند، آقای دورسلی دیگر چیزی در این رابطه نگفت.
تغییرات:
صفحه ۷، پاراگراف آخر، خط ۳:
…با موهای بور و گردنی که دو برابر آدمهای عادی بود.
صفحه ۱۱، پاراگراف ۲، خط ۴:
…و به فکر فرو رفت. نه، داشت خنگبازی درمیآورد. اسم پاتر چندان هم غیرمعمول و کمیاب نبود.
صفحه ۱۲، پاراگراف اول، خط ۵:
امیدوار بود که خیالاتی شده باشد. پیش از آن هرگز چنین آرزویی نکرده بود، زیرا از تخیل خوشش نمیآمد.
صفحه ۱۷، خط ۱۳:
و شهابسنگها… دیگه اونقدرهام احمق نیستن. معلوم بود با این وضع بو میبرن. اون شهابسنگهای…
صفحه ۱۸، خط ۳ و ۴:
من که گمان میکنم اون واقعاً رفته، درسته، دامبلدور؟
– ظاهراً که اینطوره.
صفحه ۲۴، خط ۱۸:
آره، منم بهتره این موتور سیکلت رو از اینجا ببرم. شب بهخیر، پروفسور مکگونگال… خداحافظ، پروفسور دامبلدور.
صفحه ۲۵، پاراگراف سوم، خط اول:
درحالیکه شنلش در هوا پیچ و تاب میخورد، ناپدید شد.
صفحه ۲۵، پاراگراف آخر، خط ۵:
…خانم دورسلی که برای بیرون گذاشتن شیشههای شیر درِ ورودی را باز میکند…
صفحه ۲۵، پاراگراف آخر، خط ۷:
…او را نیشگون میگیرد و سیخونک میزند. او حتی نمیدانست که در همان لحظه مردمی که در سراسر کشور پنهانی جشن گرفته بودند، جامهایشان را بالا گرفتهاند و آهسته به هم میگویند: «به سلامتیِ هری پاتر… پسری که زنده ماند.»
اصطلاحات و تعابیر:
You-Know-Who = طرف
Muggle = مشنگ
(Put-Outer (Deluminator = خاموشکن
نکات بیشتر:
- بخشهایی که آقای دورسلی پروفسور مکگوناگل را در حالت گربه میدید، برای واژه گربه از عنوان Tabby cat به معنی گربه پلنگی که گونه خاصی از گربههاست نام برده شده بود که مترجم به نوشتن گربه اکتفا کرده است.
- مترجم برای برگردان واژه Muggle از عبارت «مشنگ» استفاده کرده اما جای دیگر ماگل را به کار برده.
- مکان Godric’s Hollow بهصورت «درهی گودریگ» ترجمه شده، در صورتی که Hollow بخشی از عنوان خاص این منطقه است که در جنوب انگلیس واقع شده و اثری از دره در آن نیست. برای نام این مکان باید از نام اصلی «گودریکز هالو» استفاده کرد.
- جملهی آخر هاگرید که میگوید «منم بهتره این موتور سیکلت رو از اینجا ببرم.» در نسخههای اولیهی کتاب به این صورت بوده: «منم برم موتور سیکلت سیریوس رو بهش پس بدم.» که نویسنده پس از نوشتن کتابهای بعدی و با توجه به سرگذشت سیریوس، آن را تغییر داد و در نسخههایی که از سال ۲۰۰۴ منتشر شدند این جمله عوض شد.
براساس ترجمه سعید کبریایی از انتشارات کتابسرای تندیس
طرح گرافیکی مطلب: Vladislav Pantic
این کارتون خیلی کار باارزشیه. واقعا دست مریزاد
کارتون نیست. فیلمه.
کارتون به معنی کار شما …کاره تون تا کارتون
دمتون گرم
دمتون گرم واقعا بی نظیرید
چقدر این داستان زیباست هر چقدر می خونم واسم تازگی داره یکی از زیباترین داستان های تاریخ و تکرار نشدنی بی نظیر واقعا بی نظیر
البته در ترجمه خانوم اسلامیه همین چیز هایی که نوشتید بودش
دمتون گرم
کاش واقعا میرفت و موتور سیکلت سیریوسو بهش پس میداد :((
اونوقت این بچه انقدر درگیری و تهمت و زندان رفتنو نمیگذروند 🙁
ای کاش “حذفی” ها رو هم مثل “تغییرات” به طور منظم و پشت هم می نوشتین.
سلام و خسته نباشید
فقط ترجمه ی اقای کبریایی نیست من به شخصه هم خودم هم همه ی کسایی که میشناسم با ترجمه ی خانم اسلامیه خوندیم که
سپاس از زحمات کادر دنیای جادوگری
ممنون که باعث میشید از خوندن کتابها بیشتر لذت ببریم
من کتابشو نتونستم پیدا کنم کتابی که کامل بدون سانسور حذفیات تغییرات باشه برای همین پی دی اف دانلود کردم اما خیلی حقه بدون سانسور تمام این چیزایی که اینجا نوشتید اونجا هست