این مطلب شامل حذفیات و برخی از اشتباه‌های ترجمه فارسی فصل مورد نظر از کتاب هری پاتر و زندانی آزکابان در ایران است. علت حذف این موارد مشخص نیست ولی احتمالا با توجه به قوانین موجود در کشور بخش‌هایی از کتاب حذف شده یا به‌خاطر خستگی مترجم، جا افتاده و ترجمه نشده. ما برای کامل کردن تجربه‌ی شما از دنیای شگفت‌انگیز جادویی هری پاتر، این بخش‌ها را استخراج کردیم که در ادامه می‌توانید استفاده کنید.

مرکز دنیای جادوگری

راهنمای موارد:

🔴 حذفیات🟡 اشتباه🟢 سانسور

🔴 ص۲۹، خط ۷:

…با شنیدن این جمله به طرز ناخوشایندی به خود آمد و بی‌مقدمه گفت:

🟡 ص۳۰، وسط صفحه:

– دوم این‌که چون مارج از غیرعادی بودن تو چیزی نمی‌دونه…

🔴 ص۳۰، خط ۳ از پایین:

عمو ورنون با پاشیدن آب دهانش گفت: اگر غیر از این حرفی بزنی…

🔴 ص۳۲، خط ۷ از پایین:

عمو ورنون که صورتش به زشتی کبود شده بود و…

🔴 ص۳۴، خط ۵ از پایین:

عمه مارج فریاد زد: «پتونیا» و با گام‌های بلند از کنار هری…

🔴 ص۳۵، خط ۶ از پایین:

متوجه حضور هری شد و با فریاد گفت:

🟡 ص۳۷، بعد از سه ستاره:

…راحتی می‌کرد، هری متوجه شد که بیش‌تر از همیشه به زندگی در خانه شماره چهار بدون حضور او فکر می‌کند.

🟡 ص۳۸، خط ۶:

همین اتفاق افتاد. بیخودی بزرگش نکن پتونیا. من همه چیزو زیادی…

🟡 ص۳۹، وسط صفحه:

دادلی مشغول خوردن چهارمین برش پای بود.

🔴 ص۳۹، خط ۲ از پایین:

برگرداند. هری بلافاصله فکرش را به کتاب خودآموز مشغول کرد.

🔴 ص۴۱، خط ۱۲ از پایین:

عمه مارج که از خشم و غصب باد کرده بود، با جیغ و فریاد گفت:

– ای کوچولوی دروغ‌گوی بدجنس، اونا در تصادف مردند و تو رو روی دست بستگان نجیب و سخت‌کوششون گذاشتند! حالا توی نیم‌وجبی نمک‌نشناس بی‌حیا…

🔴 ص۴۲، خط ۵:

«نههههههه!»

عمو ورنون یکی از پاهای…

نکات بیشتر

  • سرتاسر این فصل از مشروب و نوع به‌خصوصی از آن با عنوان «برندی» نام برده شده که عمه مارج مشغول نوشیدن آن بود. تمام این عبارات در ترجمه فارسی به نوشابه تبدیل شده. به علت حجم بالای استفاده از کلمه نوشابه، این توضیح در این بخش ذکر شد.

براساس ترجمه: ویدا اسلامیه از انتشارات کتابسرای تندیس (چاپ چهلم)
استخراج: امید
طرح هنری: پاترمور

۷ دیدگاه

  1. واقعا اگه شما نبودید کی میخواست این مشکلات و سانسور های ترجمه رو به ما برسونه؟ واقعا ازتون ممنونم که وقتتو صرف این کار می‌کنید و کارتون تمام و کمال انجام میدید.

  2. کاش حداقل یسری چیزا رو میخوان سانسور کنن یه نسخه بزرگسال جدا بدون سانسور بدن. تو کتابای بزرگسال خیلی چیزایی منشوری تری هست ولی سانسور نمیشه.

  3. مرسی از زحمات امید عزیز، اینها مواردی هست که من به چشمم خورد موقع خوندن این فصل و تو این مطلب ذکر نشده:

    توضیح: خط اول ترجمه فعلی، خط بعدش ترجمه درست. صفحات مطابق با چاپ پنجم تندیس

    ۲۵
    شکایت می‌کرد
    با صدای بلند شکایت می‌کرد

    ۲۷
    قطار مارج تا ده دقیقه دیگه می‌رسه.
    قطار مارج ساعت ده می‌رسه.

    ص۲۷ (بدترین اشتباه ترجمه‌ای که من تو این فصل دیدم)
    در جشن تولد پنج‌سالگی دادلی وقتی هری برای گرفتن عروسک موزیکال دادلی او را می‌زد عمه مارج با عصایش محکم به ساق پای هری کوبیده بود.
    در جشن تولد پنج‌سالگی دادلی، عمه مارج با عصایش محکم به ساق پای هری کوبیده بود تا نگذارد هری دادلی را در بازی «مجسمه شدن با قطع موسیقی» شکست دهد.

    توضیح:
    musical statues یه بازی کودکانه هست که در اون بچه‌ها دور هم می‌دون و موسیقی پخش می‌شه. بعد یهو موسیقی قطع می‌شه و همه باید عین مجسمه وایسن. هرکی تکون خورده باشه حذف می‌شه. انتخاب معادل دقیق کار من نیست. ولی حداقل می‌شد با یه چیزی مشابه همین که من نوشتم و توضیح بیشتر در پانویس، کار رو درآورد. ولی گویا مترجم اصلاً متوجه منظور متن نشده و این اشتباه فاجعه رو کرده.
    پ.ن: کنجکاو شدم ببینم پرتو اشراق چه کرده در اینجا. با کتابم چک کردم دیدم اونم گند زده. نوشته چون هری می‌خواست جعبه موسیقی را از دادلی بگیرد.

    ۲۷
    پنجه‌ی سگ محبوب
    دم سگ محبوب

    ۲۸
    مرکز امنیتی سنت بروتوس ویژه‌ی پسران مجرم ناسازگار
    مرکز امنیتی سنت بروتوس ویژه‌ی پسران مجرم اصلاح‌ناپذیر
    توضیح : ناسازگار ترجمه مناسبی برای Incurably نیست. منظور نویسنده اینه که مجرم‌های اون مرکز اصلاً قابل اصلاح و تربیت شدن نیستند. بنابراین کلمه‌ای مثل اصلاح‌ناپذیر بهتره.

    ۳۱
    که یادداشتی به پایش متصل بود
    که یادداشتی خطاب به رون به پایش متصل بود
    ۳۲
    چیزی نگذشته بود که صدای لاستیک اتومبیل بر روی آسفالت خیابان به گوش رسید و بعد صدای باز شدن در و
    چیزی نگذشته بود که صدای قرچ‌قروچ سنگ‌ریزه‌های راه ورودی پارکینگ خانه، زیر لاستیک اتومبیل عمو ورنون که دنده عقب می‌رفت، به گوش رسید و بعد صدای بسته شدن در

    ۳۲
    یک چک بیست پوندی
    یک اسکناس نو بیست پوندی

    ۳۳
    تا به اتاق مهمانشان ببرد
    تا به اتاق مهمانشان در طبقه بالا ببرد

    ۳۴

    اگه سر من خراب شده بودی جات توی یتیم خونه بود
    اگه جلوی در خونه من ولت کرده بودند جات توی یتیم خونه بود

    ۳۷
    کیک خامه‌ای
    پای مرنگ لیمو

    ۳۸
    با اون ده تا سگی
    با اون دوازده تا سگی

    ۳۸
    آروغی زد
    آروغ بلندی زد
    ۳۸
    افسونی برای تعمیر دنده عقب
    افسونی برای رفع مشکل عقب‌عقب رفتن جارو
    توضیح: سازوکار دنده و مشابه آن در جاروی پرنده وجود ندارد و ترجمه reverser به دنده عقب غلط است.

    ۳۸
    ترجمه نشده
    “ذات بد بالاخره خودشو نشون می‌ده
    یا طبق ترجمه
    اصل و نسب بد بالاخره خودشو نشون می‌ده”

  4. این کامنت رو جداگانه می‌دم شاید کسی حوصله خوندن کامنت طولانی قبلی‌م رو نداره. چون واقعا اشتباه خیلی بدی‌ایه گفتم جدا بنویسم

    ص۲۷ (بدترین اشتباه ترجمه‌ای که من تو این فصل دیدم)
    در جشن تولد پنج‌سالگی دادلی وقتی هری برای گرفتن عروسک موزیکال دادلی او را می‌زد عمه مارج با عصایش محکم به ساق پای هری کوبیده بود.
    در جشن تولد پنج‌سالگی دادلی، عمه مارج با عصایش محکم به ساق پای هری کوبیده بود تا نگذارد هری دادلی را در بازی «مجسمه شدن با قطع موسیقی» شکست دهد.

    توضیح:
    musical statues یه بازی کودکانه هست که در اون بچه‌ها دور هم می‌دون و موسیقی پخش می‌شه. بعد یهو موسیقی قطع می‌شه و همه باید عین مجسمه وایسن. هرکی تکون خورده باشه حذف می‌شه. انتخاب معادل دقیق کار من نیست. ولی حداقل می‌شد با یه چیزی مشابه همین که من نوشتم و توضیح بیشتر در پانویس، کار رو درآورد. ولی گویا مترجم اصلاً متوجه منظور متن نشده و این اشتباه فاجعه رو کرده.
    پ.ن: کنجکاو شدم ببینم پرتو اشراق چه کرده در اینجا. با کتابم چک کردم دیدم اونم گند زده. نوشته چون هری می‌خواست جعبه موسیقی را از دادلی بگیرد.

    1. وحید جان شما داری کتاب رو دوباره ترجمه میکنی 😀 خیلی هم عالی، ولی ما از اول هم برنامه‌مون این نبود که همچین کاری کنیم. بخش حذفیات برای اینه که چیزهایی که جا افتاده یا سانسور شده به همراه برخی اشتباهات که به قسمت مهمی صدمه زده لیست بشه.
      البته کامنت شما برای اضافه کردن این بخش‌ها خیلی هم خوبه.

      1. نه بابا چه ترجمه دوباره‌ای 😀
        همه‌ش حذفیاتی در حد همین موارد بالاست که خودتون اشاره کردید:
        «پاشیدن آب دهان ورنون
        به زشتی
        با فریاد
        با جیغ و فریاد گفت
        نجیت و سخت کوش»
        اگه بخوای دوباره ترجمه کنی که خیلی داستان فرق داره.
        من اگه وقت داشتم حتماً این کار رو برای همه فصل‌ها می‌کردم. منتهی واقعاً خیلی کار وقت‌گیریه. این چند فصل هم حاصل فراغت دوران عید بود.

ثبت دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری مشخص شده‌اند *