این مطلب شامل حذفیات و برخی از اشتباههای ترجمه فارسی فصل مورد نظر از کتاب هری پاتر و زندانی آزکابان در ایران است. علت حذف این موارد مشخص نیست ولی احتمالا با توجه به قوانین موجود در کشور بخشهایی از کتاب حذف شده یا بهخاطر خستگی مترجم، جا افتاده و ترجمه نشده. ما برای کامل کردن تجربهی شما از دنیای شگفتانگیز جادویی هری پاتر، این بخشها را استخراج کردیم که در ادامه میتوانید استفاده کنید.
مرکز دنیای جادوگری
راهنمای موارد:
🔴 حذفیات | 🟡 اشتباه | 🟢 سانسور |
🟡 ص۲۲۲، خط ۵:
هرمیون هم مسخره میکرد. اما در واقع…
🔴 ص۲۲۵، خط ۹:
…درخت ممنوع شد. دیگه نباید امیدی برای سالم موندن جارو داشت.
🔴 ص۲۳۰، خط ۱۲:
– براش توضیح بده جرج.
– خب هری، راستش…
🔴 ص۲۳۱، خط ۱۰ از پایین:
…طرز کارشو بگین دیگه!
جرج گفت: «حالا کجاشو دیدی!»
چوبدستیش را در آورد و آهسته به کاغذ…
🔴 ص۲۳۱، خط ۴ از پایین:
سرانجام از بالای کاغذ کلمات بزرگ سبز رنگ و پیچ و تابداری پدیدار شدند:
🔴 ص۲۳۳، خط ۳:
فرد با حالتی رسمی گفت:
🔴 ص۲۳۴، خط ۱۳:
بلافاصله هری چوبدستی واقعیاش را در آورد…
🔴 ص۲۳۶، خط ۳:
هری بیسر و صدا از مخفیگاه خود بیرون آمد و خود را به پلکان چوبی رساند…
🟡 ص۲۳۶، خط ۱۰ از پایین:
…به چشم میخورد. لقمههای خامهای نوقا، مربعهای صورتی و درخشان از یخ نارگیل، تافیهای چرب و عسلی رنگ. انواع و اقسام شکلاتها…
🔴 ص۲۳۸، خط ۲:
– پس چرا فرد و جرج نقشه رو به من ندادن؟
🔴 ص۲۳۹، خط ۲:
…مشتریان گرامی میرساند که تا اطلاع ثانوی هری شب بعد از غروب…
🔴 ص۲۴۰، خط ۲ از پایین:
از عرض خیابان گذشتند و در عرض چند دقیقه وارد مهمانخانهی کوچک شدند.
🔴 ص۲۴۱، خط ۲:
پذیرای از گروهی از جادوپیشههای پر سر و صدا بود.
🔴 ص۲۴۲، خط ۹:
– یه گیلیواتر کوچیک… [Gillywater یکی از نوشیدنیهای دنیای جادوگری است که شبیه بطری آب است]
🟢 ص۲۴۲، خط ۱۸:
– پس این رام توت قرمز باید مال شما باشه… [رام یک نوشیدنی الکی است]
🔴 ص۲۴۳، خط ۵ از پایین:
– رزمرتای عزیزم، من هم مثل بقیه ازشون بدم…
🔴 ص۲۴۴، خط آخر:
مادام رزمرتا با لبخند کوچکی گفت:
🟡 ص۲۴۵، خط ۱۳:
– فکر میکردی بلک و پاتر با هم دیگه برادرن! هیچ وقت…
🔴 ص۲۴۵، خط ۷ از پایین:
مادام رزمرتا زمزمهکنان گفت:
🟡 ص۲۴۵، خط ۴ از پایین:
هر کسی نمیدونسته که پاترها میدونستن اسمشو نبر دنبالشونه.
🔴 ص۲۴۶، خط ۶:
…صدایش را صاف کرد و با لحن جیغداری گفت:
🔴 ص۲۴۶، خط ۱۱:
تا وقتی که رازدار ساکت میموند، اسمشو نبر میتونست کل دهکدهای که لیلی و جیمز سالها بود اونجا زندگی میکردند رو بگرده و هرگز پیداشون نکنه، حتی اگه دماغش رو میچسبوند به پنجرهی اتاق نشیمنشون هم چیزی نمیدید!
🔴 ص۲۴۶، خط ۱۰ از پایین:
– البته، جیمز پاتر به دامبلدور گفته بود…
🟡 ص۲۴۷، خط ۲ از پایین:
…من چی کار کردم؟ به اون قاتل خیانتکار دلداری دادم!
🔴 ص۲۴۸، خط ۳:
…هری رو بده من، هاگرید. من پدر…
🔴 ص۲۴۸، خط ۵:
نه، دامبلدور گفته هری باید بره پیش خاله و شوهر خالهش. بلک باهام…
🔴 ص۲۴۹، خط ۲:
…همیشه توی هاگوارتز دنبالشون راه میافتاد؟
🟡 ص۲۴۹، خط ۴:
– بلک و پاتر رو میپرستید. هیچ وقت از نظر استعداد در حد و اندازه اونها نبود. من همیشه باهاش…
🔴 ص۲۴۹، خط ۷ از پایین:
غیر از جادوگران گروه ضربت دایرهی اجرای احکام جادویی، هیچکس دیگه موقع محاصرهی بلک نمیتوست دوام بیاره.