در این قسمت از پادکست لوموس می‌خواهیم در مورد شب هالووین در هاگوارتز و اتفاقی که برای هرماینی افتاد صحبت کنیم. اتفاقی که اگر کمک هری و رون نبود، ممکن بود به بدترین خاطره بچه‌ها تبدیل شود. اما فصل هالووین فقط در مورد ترول نبود و از لذت هری برای شروع آموزش کوییدیچ و همین‌طور باقی اتفاقات فصل دهم هم صحبت می‌کنیم.

پیش از این به شما گفته بودیم که در لوموس به جای مطالعه‌ی کتاب، در مورد یک فصل از داستان کتاب‌های هری پاتر با هم صحبت می‌کنیم، ناگفته‌های ماجرا را تحلیل می‌کنیم، بخش‌های مختلف داستان و شخصیت‌ها را به هم وصل می‌کنیم و به عمق قصه می‌رویم.

اسپانسر این قسمت از پادکست لوموس فروشگاه فانتازیو است.

لطفا جهت ارتقای کیفیت پادکست لوموس و انتقال دیدگاه‌های خود به ما در این پرسشنامه کوتاه شرکت کنید.

همزمان با پخش هر قسمت از پادکست لوموس، یک سری مطلب کاملا جدید هم در مرکز دنیای جادوگری منتشر می‌شود. عضو ثابت این مطالب حذفیات و سانسورهای ترجمه‌ی کتاب‌های هری پاتر در ایران است که به همت مترجم‌های سایت آماده شده. امروز برای قسمت دهم لوموس یک پیش‌نویس جالب با عنوان ترول‌ها از فصل دهم کتاب سنگ جادو را ترجمه کردیم که از اینجا می‌توانید آن را مطالعه کنید.

حذفیات ترجمه هری پاتر

در این بخش تمام حذفیات و سانسورهای ترجمه‌ی فارسی کتاب‌های هری پاتر در ایران را منتشر می‌کنیم. ضمن احترام به مترجم و ناشر ایرانی، با توجه به قوانین موجود در کشور بخش‌هایی از کتاب حذف شده یا بخاطر خستگی مترجم محترم از دست رفته و ترجمه نشده. ما برای کامل کردن تجربه‌ی شما از دنیای شگفت‌انگیز جادویی هری پاتر، تمام این بخش‌ها را استخراج کردیم و در این بخش در کنار هر قسمت از پادکست لوموس آنها را منتشر می‌کنیم.

برای مطالعه حذفیات فصل دهم از کتاب هری پاتر و سنگ جادو اینجا را کلیک کنید.

پیش‌نویس‌های هری پاتر

در این بخش دست‌نوشته‌هایی از جی.کی.رولینگ را ترجمه و منتشر می‌کنیم که بخشی از نسخه‌ی اولیه‌ی کتاب‌های هری پاتر بوده‌اند و در نسخه‌های نهایی حذف شده‌اند. خانم رولینگ هم مانند هر نویسنده‌ی دیگری تا قبل از انتشار کتاب اصلی، فصل‌ها و محتواهای مختلف و متفاوتی را به رشته‌ی نگارش در آورده اما قبل از انتشار نهایی آنها را دستخوش تغییرات اساسی کرده یا به شکلی متفاوت در جاهای دیگری منتشر کرده. حالا در این بخش در کنار هر قسمت از پادکست لوموس می‌توانید پیش‌نویس‌های جی.کی.رولینگ از کتاب‌های هری پاتر را به فارسی مطالعه کنید.

ترول‌ها، بخشی از پیش‌نویس فصل ۱۰ کتاب «هری پاتر و سنگ جادو» است که دو صفحه‌ی ابتدایی آن بخش حذف‌شده‌ای درباره‌ی گفتگو با نیک تقریباً بی‌سر و یکی از کلاس‌های درس پروفسور کوییرل است. سه صفحه‌ی بعدی، نسخه‌ی طولانی‌ترِ جستجو و شکار ترول به‌دست هری و رون است. ترول دریایی بعدها در کتاب «جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آنها» با ترول جنگلی جایگزین شده است. برای مطالعه این پیش‌نویس جذاب اینجا را کلیک کنید.

داستان‌های حاشیه‌ای مرتبط با فصل

جی.کی.رولینگ در کنار هر فصل از داستان‌های هری پاتر، یک یا چند داستان حاشیه‌ای و کاملا جدید مرتبط با آن را در سایت رسمی دنیای جادوگری منتشر کرده است. ما پیش از این داستان‌های مربوط به این فصل را ترجمه کرده بودیم و حالا در کنار این قسمت از پادکست با مطالعه‌ی آن‌ها می‌توانید به درک بیشتری از این داستان و گفتگوهای مربوط به آن برسید. توصیه ما به شما این است که علاوه بر مطالعه‌ی همزمان کتاب با ما، این داستان‌های حاشیه‌ای مرتبط و جذاب را هم مطالعه کنید.

داستان مرتبط با فصل ده: جشن هالووین از کتاب هری پاتر و سنگ جادو:
دروس مدرسه‌ی هاگوارتز

جهت ارتباط با ما می‌توانید از طریق podcast@wizardingcenter.com یا توییتر و اینستاگرام در ارتباط باشید.

اسپانسر: فروشگاه فانتازیو
اجراکنندگان: خشایار، شادی، امید و میلاد
مترجم: حسین غریبی
آهنگساز: علی خانی
طرح کاور: Jim Kay
ارائه‌ای از وب‌سایت مرکز دنیای جادوگری و دمنتور

۴۰ دیدگاه

  1. سلام این کامنت رو هم توی کست باکس گذاشتم هم اینجا یه سوال درمورد قسمت قبلی و وقتی هری و رون گیر کردن دارم
    خب گفتید ممکنه در از یک طرف بسته شده باشه خب اون موقعه نیست.
    که ساحره یا جادوگر ها نباید بیان بیرون و هری و رون از اونا کمک بگیرند؟؟؟؟؟
    خب الان بگیم ساحرا ها یا جادوگرها برای چی میخواد بیاد بیرون خب گفت که ساعت از ۱۱ گذشت خب اون موقعه والدین نباید بیان بیرون ؟؟؟
    اونجا که کمپ نمیکنن؟؟؟

  2. مرسی از همه تون که انقد پادکستتون میچسبه به آدم. اگه با این روال گرونی کاغذ حساب کنیم من از الان باید پول پس انداز کنم تا بعد از ۴ سال -اگه ترجمه رو هم حسین غریبی با همین روال هفته ای یه فصل پیش ببره- بتونم کتابا رو با ترجمه درستش داشته باشم.

  3. خیلی خوب بود این قسمت. خسته نباشید. بسی لذت بردم.
    من از اپیزود کلاه گروهبندی همراه شدم باهاتون ولی بعدش برگشتم از اول داستان و گوش کردم و دوباره ذوق این کتاب و دنیاش زنده شد برام.
    اپیزود صفر رو فقط گوش نکردم که با این حساب باید گوش کنم.
    صحبت ها در مورد هرماینی رو کاملا موافقم باهاش و خوب و به تفصیل صحبت کردید. کاش در مورد دراکو هم بیشتر صحبت میشد چون خیلی نکات نگفته موند و به اصطلاح از زاویه دید اون و زندگیش قبل از هاگوارتز صحبت زیادی نشد. دراکو مالفوی از شخصیت های مهمی هست، هم برای داستان هم برای ما که میخونیم.
    امیدوارم در ادامه به همین خوبی و حتی بهتر پادکست بیاد و گوش کنیم و کیف ببریم. از الان منتظر شنبه آینده‌م.
    دمتون گرم 🙂

  4. سلام رفقا
    دمتون گرم بچه ها خداقوت

    بنظر من نباید همه مشکلات ترجمه رو به پای مترجم بزاریم و خود انتشارات هم ممکنه مقصر باشه. البته قصد دفاع از مترجم رو ندارم چون به وضوح مشخصه که ایراداتی در ترجمه هست اما چه بسا خیلی از این بخش هایی که ما میگیم اقای کبریایی ترجمه نکرده رو ترجمه کرده بوده و کتابسرای تندیس خودش اونارو حذف کرده، به دلایل مختلفی! مثلا بخاطر کمتر شدن حجم کتاب و به تبع کمتر شدن هزینه چاپ این مطالب حذف شده باشه. چون این همه مطلب حذف شده چندین صفحه میشه و شما حساب کنید همین چند صفحه وقتی قراره یه کتاب چندین و چند بار چاپ مجدد بشه چقدر از هزینه های ناشر کم و سودش رو بیشتر میکنه! به عقیده من انتشاراتی که بعد از این همه سال کتابش پر از غلط غلوطه متهم ردیف اول این ماجراست.

    نکته دیگه هم اینه که بنظرم دوستان گاهی فراموش میکنن که این کتاب ها در کتگوری کتاب کودک و نوجوان قرار میگیره و زمانی هم که خودمون این کتاب هارو برای بار اول میخوندیم بچه بودیم و یه سری از کلمات فارسی (مثل پاتیل و ردا که تو پادکست هم اشاره شد) رو هم نمیفهمیدیم چه برسه به اینکه بخواد اسم اصلی رو بنویسه و تو پانویس توضیح بده. حرف من اینه که باتوجه به مخاطب کم سن و سال کتاب ها، اینکه یه سری از اسامی خاص به فارسی برگردونده شدن کار درستی بود. الان که یکمی سوادمون رفته بالا و کمی انگلیسی حالیمون میشه این کلمات رو میفهمیم ولی مطمئنا، من که خودم ۱۱ سالم بوده این کتاب رو خوندم، از این که از کلمات مناسب سواد اون زمانم استفاده شده بوده راضیم پس بنظرم این بازگردان ها به جای خودشون درست بودند.

  5. سلام . خسته نباشید . این قسمت از پادکست هم واقعا عالی بود .
    ببخشید من یه راهنمایی از شما می خواستم .
    من ۱۳ سالم هست و سطح زبانم خیلی خیلی بالا نیست اما خوبه ( در حد اینکه مثلا وقتی فیلم های زبان اصلی رو می بینم اینطور نیست که متوجه نشم و کتاب جادوگر شهر اوز رو هم به زبان اصلی خوندم )

    حالا می خواستم بدونم اگه من بخوام کتاب های هری پاتر روی به زبان اصلی بخونم به نظرتون خیلی سخته و هیچی نمی فهمم ؟
    واقعا دلم می خواد بهونمشون . الان می تونم یا بزارم یکم سطحم بره بالاتر بعدا بخونم ؟

    دوستان لطفا اگه میشه راهنماییم کنه . پچه های پادکست هم اگه میشه جوابم روب دهید .
    ممنون .

    1. اگر قبلا مجموعه رو خوندین، می‌تونین خودتون رو محک بزنین. اینجوری که جلد اول رو دانلود کنین و شروع به خوندنش کنین. اگه دیدین براتون راحته که ادامه بدین، اگه براتون مشکل بود، سعی کنین چند سال بعد که سطح زبانتون بالاتر رفت دوباره سراغش برین.

  6. من انتظار داشتم هسته اصلی بحث این قسمت پادکست هرماینی و ونحوه اظافه شدن او به جمع هری و رون باشه
    اینکه چرا هرماینی تونست با هری و رون مچ بشه و بچه های دیگه برای اون این کشش رو نداشتن که به جمع اونا اضافه بشه
    اضافه شدن هرماینی به جمع هری و رون و شکل گیری این گروه طلائی بخش خیلی مهمی از کل داستان هری پاتره

  7. خسته نباشید دو تا مورد بود گفتم بپرسم :
    ۱- چرا شما که تو هر قسمت میگید پادکست شنبه میاد ولی الان چند هفته س یکشنبه آپلود میشه ؟
    ۲- تو اول این قسمت یه کامنتی رو خوندید در مورد اینکه اسنیپ میره جنازه لی لی رو بغل میکنه و …. شما هم توضیح دادید که این مال فیلمه و تو کتاب نیومده . بنظر من میطلبه که هر قسمت یه اشاره ای به چیزائی که تو فیلم اضافه کردن بکنید چون از نظر روانی بصورت بای دیفالت موقع دیدن فیلمها آدم فکر میکنه که هر چیزی که تو فیلمه تو کتاب هم هست

    1. سلام دوست عزیز
      درباره‌ی بخش اول نظرتون، ما «سعی‌مون» اینه که شنبه‌ها پادکست رو برسونیم، اما تعهدنامه‌ای از این بابت امضا نکردیم. ضمنا از ابتدای شروع ضبط پادکست فقط یک هفته بوده که فایل یکشنبه آپلود شده و اون هم روز قبلش اطلاع‌رسانی کردیم که مشکلی پیش اومده و دیرتر فایل رو می‌ذاریم. چطور می‌گین چند هفته است که فایل یکشنبه‌ها آپلود می‌شه؟!
      درباره‌ی بخش دوم نظرتون هم حتما اعضای تیم تولید پادکست نظرتون رو می‌خونن.

      1. شاید مشکل از سیستم من باشه نمیدونم چون اتفاقا دیروز هم چند بار تا آخر شب ررش کردم برای من نیامد در باره اون قضیه شنبه هم وقتی برنامه تون جالبه و ایجاد علاقه کردید (اون هم زیاد – حتی برای من ۵۰ ساله ) خودبخود تعهد نامه امضا میشه

          1. این کارتون (پادکست) اینقدر جالبه که خدا بهتون خیلی رحم کرده من دم پر شما نیستم چون اگه بودم مجبورتون میکردم تا کتاب ۷ رو یه کله برام تفسیر به روش خودتون بکنید و حرف بزنید واقعآ ممنون

  8. سلام به همه.خسته نباشید
    این قسمت خیلی زیبا بود.یه چند تا نکته رو من فقط بگم:
    راجب ترجمه اسم هایی مثل توپ های کوییدیچ بحث کردین.به نظرم ترجمه اسامی بی معنی مثل اسنیچ یا کوافل(هر چند گفتین اسنیچ معنی داره اما به هر حال قطعا توی اون معنی که شما گفتین نباید ترجمه میشد..که خداروشکر نشد اما آقای کبریایی گوی زرین ترجمش کردن) نباید ترجمه بشه و حتی نباید به نظرم نباید توی پاورقی هم توضیحی داده بشه.چون اگه قرار باشه اسم هارو ترجمه کنن و فقط بار اول توی پاورقی اسم اصلی رو توضیح بدن و کلا در ادامه ی کتاب از اسم ترجمه شده استفاده کنن که فایده ای نداره.توی پادکست هم بهش اشاره کردین و من هم با این دیدگاه کاملا موافقم که اسم ها نباید ترجمه میشد.مثلا آقای کبریایی اومده نیمبوس رو ترجمه نکرده و به صورت اسم اصلی نوشته ولی توپ هارو ترجمه کرده.که درستش اینه که مثل نیمبوس بقیه رو هم به همون صورت به شکل اسم اصلی مینوشت.
    بعد اینکه راجب کار هرماینی هم حرف زدین.به نظرم کار هرماینی هیچ اشکالی نداشت و فقط میخواست به رون یاد بده چطوری”وینگاردیوم له ویوسا” رو تلفظ کنه. در واقع چون رون دل خوشی از هرماینی نداشت سر سوزنی براش مهم نبود که چطوری باید این ورد رو تلفظ کنه و وقتی که رون گفت اگه میتونی خودت انجام بده و هرماینی موفق شد رون بدجوری حالش گرفته شد و واقعا اگه میخواست از هرماینی انتقامی چیزی بگیره,توی کارش کاملا موفق شد چون واقعا حرف بدی زده بود و کاملا میشه به هرماینی حق داد که بره توی دستشویی و گریه کنه.توی پادکست هم اشاره کردین و منم موافقم که هرماینی از حرف رون بخاطر این ناراحت نشد که شاید نظر رون درباره اون مهم باشه یا مثلا هرماینی روی رون کراش داشته باشه(اینا فقط ۱۱ سالشونه…) به نظرم واسه ی این گریه کرد که رون حقیقت رو گفته بود اما به تلخ ترین وجه ممکن و اونم پشت سر هرماینی.(که اینم توی پادکست اشاره کردین….در کل از بس تحلیل درست و چند وجهه ای به ماجرا دارین که به همه چی اشاره کردین.موقع کامنت نوشتن حس میکنم دارم یه سری مطالب تکراری رو مثل مشق مینویسم 🙂 )
    یه جا از پادکست فیلم ها و کتاب هارو مقایسه کردین..اگه راجب مزایا و معایب هرکدوم بخوام بگم خیلی طول میکشه و فقط یه چند تا مطلب دربارشون میگم. من خودم هم قطعا کتاب رو به فیلم ترجیح میدم چون خیلی پخته تر و کاملتره اما انصافا…انصافا نباید از خوبی های فیلم ها غافل شد.من خودم از اونایی نیستم که بگم من فیلمارو دوست ندارم چون واقعا انصاف نیست به نظرم.من عاشق فیلمام چون به نظرم مزایای بی شماری داشت..برای مثال قلعه هاگوارتز به اون پیچیدگی رو برای ما به تصویر کشید و اکثر تصویر ذهنی ما از هاگوارتز اون قلعه ی زیبا و باشکوه توی فیلمه. یا مثلا ظاهر شخصیت ها.که البته من بقیه دوستان رو نمیدونم اما خودم هری و رون و هرماینی رو به شکل توی فیلم با ظاهر بازیگران تصور میکنم.درسته شاید یکم تفاوت های ظاهری وجود داشته باشه اما به نظرم من هیچ ارزشی نداره و مهم بازیشونه که کارکترای هری,رون و هرماینی رو زنده کردن و خود جی.کی رولینگ هم یه جا گفته بود که بازیگرا به شخصیت ها جان بخشیدند و باعث شکوفا شدن اونا شدن. از دیگه فایده های فیلم سکانس هایی هستن که توی فیلم بودن اما توی کتاب نبودن.بعضی از این سکانسا بی نهایت زیبا هستن. مثل مرگ دامبلدور توی فیلم که واقعا یه شاهکار بود یا سوار شدن هری روی هیپوگریف توی زندانی آزکابان و…
    همچنین فیلما برای ما تصاویر تقریبا مبهم از مکان های جادویی و وسایل جادویی و…رو خیلی واضح تر و آشکار تر کردن.
    یه دلیلی که فیلما از کتابا تاثیرگذاری کمتری داره رو توی این قسمت بهش اشاره کردین..مثل اون بوی کدو حلوایی یا از نظر خودم افکار شخصیت ها و هری و… توی فیلم امکان نداره که بهش پرداخته بشه. برای مثال ما خیلی وقتا از ذهن هری چیزی رو میخونیم اما متاسفانه توی فیلم همچین چیزایی وجود نداره.به علاوه توی کتاب اتفاقات با کلمات و حروف رخ میدن و اگر صحنه ای هیجانی قراره توصیف بشه چون که به صورت کلمات وصف میشه ,چشم ما با کلمات همراه میشه و اون اتفاق رو ما طی مدت زمان بیشتری دنبال میکنیم و این باعث هیجان زیاد یا احساسات دیگه ای میشه که خیلی به مراتب بهتر از فیلم هاست چون که توی فیلم ها اتفاقات به سرعت رخ میده و ما داریم صحنه ی رخ دادن اون اتفاق رو میبینیم و نمیخونیم و این باعث میشه تا هیجان کمتری در ما به وجود بیاد. دلیل دیگه اینه که واقعا زمان فیلم ها در مقایسه با کتاب ها محدوده و چاره ای ندارن تا خیلی از جاها رو حذف کنن و فیلمبرداریش نکنن که البته بعضی جاها واقعا صحنه هایی رو توی کتاب فیلمبرداری نکردن که واقعاا حیف بود.کتاب هم صحنه های زیبای خیلی زیادی داشت که توی فیلم نبود یا اینکه توی فیلم تغییر کرد و اون حس خوب رو از ما گرفت.
    ( من فقط نظرم رو بیان کردم وگرنه با نظر شما مخالف نیستم.فقط میخواستم چیزایی رو بگم که باعث فرق اساسی کتاب و فیلم بود. و اینکه من گفتم که خودم هم کتابا رو از فیلم ها خیلی بیشتر دوست دارم اما فیلم ها رو هم خیلی دوست دارم)
    امیدوارم نظرمو خونده باشین. بازم خسته نباشید بخاطر این پادکست خفن و زیبا.

  9. سلام ⚡⚡⚡
    خسته نباشید عالی بود مثل همیشه
    به همه نکات اشاره کردید مخصوصا اون قسمت که درمورد هاگوارتز صحبت کردین رو خیلی دوست داشتم به قول شما هتل پنج ستاره است دیگه کسی نمیتونه هاگوارتز رو دوست نداشته باشه …. و واقعا نمیشه کتاب های هری پاتر رو با فیلم ها مقایسه کرد اصلا لذت خوندن کتاب و اون تصوراتی که خودمون داریم یه چیز دیگه است واقعا . و بنظر من نمیشه با فیلما مقایسه کرد اما در کل من حس خوبی به فیلم ها دارم و بنظرم خوب تونستن فیلم هارو شکل بدن .
    انقدر خوبید که واقعا چیزی ندارم بگم خیلی گوش کردن به پادکستتون لذت داره و کلی خوش میگذره
    دست همه تیم پادکست درد نکنه ⚡✌

  10. سلام . خسته نباشید . پادکست امروز هم عالی بود .

    بببخشید می خواستم بدونم میشه تو قسمت بعدی پادکست یکم درمورد کتاب ها زبان اصلی موجود در ایران صحبت کنید و بگید که سطح سختی اونها چطوره ؟

    واقعا ممنون میشم

  11. امیدوارم تیرباران نشم به‌خاطر این کامنت. 🙂
    صحبت از کتاب و اقتباس سینمایی کردید، دلیل اینکه تفاوت از زمین تا آسمان هست واضحه. فیلم‌های هری‌پاتر فیلمای ضعیفی‌ان. من دلیل غش و ضعف کردن طرفداران برای فیلم‌ها رو می‌فهمم. خودمم سه یا چهار بار کامل همه فیلما رو دیدم و تو همه بازبینی‌ها هم خیلی لذت بردم ولی واقعیت اینه که به‌جز دو تا فیلم آخر که سر و شکل درست حسابی دارن (و اتفاقا در بین اکثریت پاترهدها کمتر طرفدار دارن و مثلاً فیلمای بی‌سروته کوارون بیشتر طرفدار دارن)، مخصوصاً دو تا فیلم آخر (قسمت ۱ و ۲ یادگاران مرگ) که به نظرم قوی‌ترین فیلم مجموعه‌س بقیه فیلم‌ها واقعاً از منظر فیلمنامه شدیداً لنگ می‌زنن. کافیه شما از نگاه کسی که این دنیا رو نمی‌شناسه به فیلم‌ها نگاه کنید، یه پکیچ گنگ با قصه الکن که دنبال کردنش رو برای مخاطب ناآشنا کمی کسل‌کننده و مسخره می‌کنه. در حدی که اونایی که فقط فیلم رو دیدن با خودشون فک کنن بابا کتابش هم همینقدر بی سر و تهه چرا به خودمون زحمت بدیم کتابشو بخونیم. نقطه مقابلش شاهکار پیتر جکسون در اقتباس از تالکین، اینقدر باشکوه و زیبا فیلم ساخته که هر بیننده‌ای رو به این صرافت می‌ندازه که بره کتابای هابیت و ارباب حلقه‌ها رو بخونه. من برخلاف خیلی از طرفداران که به دلایل مختلف از دیوید ییتس بدشون میاد به شدت طرفدار دنیای سینمایی دیوید ییتس برای هری پاتر هستم و می‌گم کاش اصلاً از اول کل مجموعه رو ییتس درست می‌کرد، تو اقتباس سینمایی واقعاً دست بردن در حد معقول در اثر و حذف و اضافه کردن چیزها مهم نیست. پاترهدها شاید دوست داشته باشن موبه‌مو مطابق کتاب فیلم ببینن، ولی یه اثر سینمایی موفق لزوماً موظف نیست این اصل رو رعایت کنه و اتفاقاً به همین دلیل، دیوید ییتس فیلم‌هایی ساخته که سر و شکل درست حسابی دارن و واقعاً به‌عنوان یه فیلم مستقل قابل اعتنا هستند و برای مخاطب ناآشنا با هری پاتر جذاب.

    1. بر عکس حرفای تو من اول فیلما رو دیدم و ازشون خیلی خوشم اومد بعد رفتم کتابارو خوندم
      درسته که فیلما خیلی هم خوب نیستن ولی بنظرم بازیگرا خیلی خوب انتخاب شدن و همین بازیگرا تاثیر زیادی تو محبوبیت فیلما دارن

    2. اتفاقا من هم با نظر شما موافقم و فک میکنم یادگاران مرگ ۱و۲ بهترین فیلمای مجموعه بودن. و اینکه زیاد فک نمیکنم که فیلمای هری پاتر اونقد بد بوده باشن که کسی نخواد کتابشو بخونه چون من خودم بعد دیدن فیلمای هری پاتر شروع به خوندن کتابا کردم و هم فیلما و هم کتابارو خیلی دوست دارم.

  12. الهی به امید تو!

    لوموس مکسیما…!

    سلام به همه گوینده های پادکست لوموس. این فصل قبلش باید یه هشدار +۱۸ می دادین. (ایموجی خنده) از این به بعد باید سرچ کنیم دانلود پادکست لوموس بدون سانسور! (بازم ایموجی خنده)

    ۱. اول از همه درباره اسم این فصله. خب استاد کبریایی چون فکر می کردن که ممکنه بعضی از بچه ها هالووینو درک نکنن یه جشن پشتش گذاشتن. البته ایشون توجه نداشتن که توی کل این فصل داره درباره هالووین توضیح میده. حالا باز خوبه توی کتاب های اصلی این روز هالووین ترجمه شده. چون توی کتاب فرزند نفرین شده خانم اسلامیه لطف کردن ترجمه کردن “عید یادگاران”…. (پنچ شیش تا ایموجی پوکرفیس) نه ناموسا عید یادگاران دیگه چه کوفتیه؟

    ۲. اول این فصل یه جاروی نیمبوس ۲۰۰۰ برای هری اومد که جاروی آخرین مدل بود. اون لحظه ای که داشتین درباره این صحنه صحبت می کردن ناخودآگاه اون سکانس فیلم تصویرش تو ذهنم پلی شد که جغده رفت کنار مک گوناگل نشست و اونم لبخند زد. یعنی توی این پادکست تا حالا این قدر در مورد مگی اسمیث صحبت شده که به نظرم خشایار می تونه یه اپیزود بایوکستو بهش اختصاص بده.

    ۳. بازم ضایع شدن دریکو. یعنی نمی دونید چقدر حال می کنم وقتی دریکو برگاش میریزه. این بچه یه فضولی خاصی داره . فراموش نکنیم که اسنیپ هم همین فضولیو توی دوران حضورش توی هاگوارتز داشت. خیلی تو کار جیمز و دوستاش فضولی می کرد.

    ۴. خب بعد از اینکه هری و رون با موفقیت از شر مالفوی خلاص شدن به هرماینی گرنجر برخوردن. هری داره میگه واقعا مالفوی عامل جستجوگر شدن من بود. هرماینی میاد می زنه تو ذوقش میگه “یعنی فکر می کنی چون قانون شکنی کردی جستجوگر شدی؟ یعنی الان خوشحالی” من بودم همون جا طلسمش می کردم. خب داره چرت و پرت میگه و جالبه بیشتر از این که هری اینجا ناراحت بشه رون ناراحت میشه. نمی دونم چرا؟؟؟؟؟

    ۵. وینگاردیوم لویوسا: ورد مورد علاقه رون

    ۶. و اما بریم سراغ کوییدیچ. اولین نکته ای که می خواستم بگم اینه که بازی کوییدیچ رو رولینگ بر اساس ورزش مورد علاقش بسکتبال طراحی کرده. حتی نحوه اسم گذاری تیمای کوییدیچ بریتانیا و ایرلند هم مثل اسم تیمای NBA هست. البته اگه به معنی اسم تیما دقت کنید متوجه میشین بر اساس تیمای فوتبال انگلیسیه. بگذریم. ترجمه ای که برای اسم توپای کوییدیچ انتخاب کردن به نظرم جالبه. و چیز عجیبی هم نیست. خیلی از اصطلاحات فوتبالی هم توی هر کشور یه چیزی بهش میگن. مثلا “Drop Ball” یه اصطلاح فوتبالیه که تو فارسی بهش میگن “بین طرفین” و هیچ ربطی به معنی انگلیسیش نداره. پس زیاد به این ترجمه ها نباید گیر بدیم فقط انتظار داشتم توی پاورقی بهش اشاره بشه که متاسفانه خود پاورقی های انگلیسی هم مشکل دارن. درباره کوییدیچ توی قسمت بعدی بیشتر میشه صحبت کنیم.

    ۷. بعد از آموزش کوییدیچ هری به سرسرا رفت تا توی جشن هالووین حضور پیدا کنه. دربره اون تزیینات دیوارها هم به نظرم بخشی‌ش کار هاگریده چون بارها می بینیم که هاگرید داره توی تزئین قلعه کمک می کنه.

    ۸. کوییرل واقعا استاد نقش بازی کردنه. در حالی که خودش اون غوله رو اورده بود تو قلعه یه جوری ادا حال بدا رو در میاورد که کسی فکرشم نمی کرد همه اینا کار اون باشه.

    ۹. ترجمه ای که برای ترول انتخاب شده (غول غارنشین) ترجمه درستیه ولی دیو و غول بیابونی………….

    ۱۰. مهم ترین اتفاق این فصل بیهوش شدن اون غول غارنشین به دست هری و رون بود. و بعد از اون اتفاق بود که هرماینی تصمیم گرفت یه کم خودشو تغییر بده و چون هری و رون براش قانون شکنی کرده بودن اونم برای اونا این کارو کرد. در واقع هرماینی تا قبل از این اتفاق فکر می کرد اگه کتابا رو حفظ باشه دیگه به هیچی نیاز نداره. اما با دیدن شجاعت هری و رون فهمید که اشتباه می کرده و به خاطر همین اون دروغو گفت و یه جورایی در حد خودش شجاعت زیادی به خرج داد. در کل توی کتاب اول هرماینی بعضی جاها اون شجاعت لازمو نداره و توی خیلی از جاهای مهم هول میشه. اما خب بعدا جلوتر که میریم کم کم بهتر میشه.

    ۱۱. پاراگراف آخر این فصل هم به نظر من بهترین پاراگراف تمام این کتابه و هر وقت بهش می رسم بارها و بارها می خونمش.

    ممنون از این که تا اینجا نظرمو خوندین.

    نوکس…!

  13. سلااام
    این یک ساعت به شدت بهم خوش گذشت:)

    اون صحنه حاضر جوابی هری تو کتاب۶ که بهش اشاره کردید تو کلاس ،ورد های غیر لفظی رو تمرین می کردن که هری گفت:لازم نیست به من بگین قربان پروفوسور!(توی ترجمه ویدا اسلامیه اینجوری نوشته. من عاشق این صحنه هستم:)کاش توی فیلم هم اجراش می کردن)

    من منظور از جمله «شیرینی پخش کردن اسنیپ» رو اینجوری گرفتم که همون قدر بعیده هرماینی دروغ بگه که اسنیپ برای اینکه اون سه تا جون سالم به در بردن خوشحال شده.
    ورد «وینگاردیوم له ویوسا»برای جابه جا کردن اشیاء نیست فقط برای شناور کردنشونه.بلکه «لوکوموتور ترانک»برای جابه جا کردن اشاء هست.

    برد نبرد هاگوارتز رو به جامعه جادوگری و همه پاترهد ها تبریک میگم:)

    ممنون از توجه تون و مرسی تیم پادکست.

  14. سلام به همگی
    اول که من همون شنبه شب که پادکست اومد طاقت نیاوردم و گوشش کردم! اما کامنت گذاشتن به تعویق افتاد! الانم به یاد همون زمان مدرسه که سر کلاس و یا شب امتحان هری پاتر می خوندم (که تنها دلیلیه که مامانم هیچ وقت دلش با هری پاتر صاف نمی شه!!!)، دارم از سر کلاس آنلاین کامنت می ذارم! :دی
    اول که خیلی از گوش کردن پادکست لذت می برم و واقعا منتظر شنبه ها هستم! به شدت اعتیاد آوره این فضای صمیمانه ی پادکست هاتون 🙂
    خوب یه چند تا نکته بود که منم نظرم رو می گم بهتون 🙂
    اول این که بسته بندی جارو اونجوری که توی فیلم اومده نبود :دی این جوری که از کتاب به نظر میاد، باید یه جعبه ی دراز و بارک باشه ! وگرنه بسته بندی توی فیلم خیلی تابلوئه! فقط کنج کاوی (!!!!) برره ای ها رو برمی‌انگیزونه!!! :دی
    یکی دیگه این که من ترجمه ی اسم توپ ها رو دوست داشتم تنها ترجمه ای که دوست نداشتم ترجمه ی بعضی وردها هست که اونم تو دور اول خوندن اذیتم نکرد ولی بعدا فقط از این حرص خوردم که اصل ورد رو بلد نبودم و توی مثلا موقع انجام این تست های آنلاین انگلیسی هری پاتر یه کم حرص می خوردم و بیشتر فسفر می سوزوندم ! :دی
    در مورد مقایسه ی فیلم و کتاب می تونم بگم در کل طول عمرم تنها فیلمی که بیشتر از کتابش دوست داشتم ، فیلم عطر بود که اتفاقا آلن ریکمن فقید هم توی اون نقش آفرینی کرده بودن! فیلم های هری پاتر رو اوایل که می دیدم به همون دلایلی که احتمالا همه به خاطرش حرص خوردن، حرص می خوردم ولی توی این سال ها بهشون عادت کردم و یه جورایی به عنوان تراپی ازشون استفاده می کنم ! هر وقت استرس زیادی دارم یا می خوام فشار کار و یا درس رو فراموش کنم، می شینم پای فیلمای هری پاتر و همیشه یه جوری ذوق می کنم که انگار هنوز هم برام جدیده! 🙂 ولی می دونم کسانی که فقط فیلما رو دیدن براشون نکات مبهم زیادی وجود داره مثلا داداشم یا پسرداییم که این مجموعه رو نخوندن و فقط فیلما رو دیدن، گاهی اوقات به عنوان مرجع هری پاتر به من مراجعه می کنند :دی
    دیگه این که بازم بابت این اوقات عالی که برای ما می‌سازین ممنون 🙂

  15. سلام دوباره!
    راستی در مورد شیرینی پخش کردن اسنیپ، من حس می کنم یه جوری مرتبطه به همون رسم هالووین که بزرگترا به همه بچه ها شیرینی می دن ( نه شیرینی پخش کردن بی دلیل!) و اسنیپ هم از اونجایی که آدم خشکی هست ، قطعا از این کارا نمی کنه ( یه لحظه اینو تصور کنید که یه سری بچه، حالا جادوگر یا مشنگ مهم نیست، شب هالووین با لباسای مخصوص و ظرف مخصوص شیرینی جمع کردن شون می رن در خونه ی اسنیپ، اسنیپ می آد در رو باز می کنه، قبل از این که بخواد چیزی بگه یا کاری کنه بچه ها از ترس فرار می کنن!)
    ( من خودم عاشق کاراکتر اسنیپ هستم علاوه بر همه ی خصوصیاتی که ذکر شده، عاشق شخصیت پردازی این کاراکتر هستم که با وجود تمام حسن هایی که این شخصیت داره، همه ی ما حس ترس و تنفر و عصبانیت به اون رو داشتیم و در عین حال خیلی از ماها براش گریه کردیم در آخر کتاب! اسنیپ یه شخصیتیه که اگر از صفحات کتاب درش بیاریم به راحتی می تونه زنده بمونه … نمی دونم منظورم رسونده‌ام یا نه ! منظورم اینه که ای شخصیت به شدت باورپذیره با این که خیلی رمز و راز با خودش داره و شاید این باور پذیری مدیون همین رمز و رازها باشه!)
    خلاصه این که دروغ گفتن هرمیون هم قطعا به همین شدت باور نکردنیه ! 🙂

  16. یه چیزی درمورد تزیینات قلعه … برای جشن کریسمس نوشته که پروفسور مک گونگال و فیلت ویک دارن سرسرا رو تزیین می کنن و هاگرید که کاج رو میاره می گن کجا بذاره … شاید تزیینات هالووین هم بر عهده ی اونا بوده 🙂

  17. سلام خسته نباشید
    بالاخره بعد از یک هفته فشرده گوش دادن به پادکست‌ها (حتی سر کلاس‌های مجازی)، تونستم به این انتظار شیرین شنبه‌ها برسم.

    متوجه شباهت هرماینی که به خاطر حرف رون در دست‌شویی دخترها گریه میکرد با میرتل گریان شدم…

    خفاشی که برای تزئین هالووین باشه اشکالی نداره، ولی خفاشی که سوپ شده باشه…!!!!

    شیرینی پخش کردن اسنیپ رو اشاره کردید، یاد کتاب سوم افتادم که بوگارت نویل شبیه اسنیپ شد و با ورد ریدیکیولس با لباس‌های مادربزرگ نویل ظاهر شد.
    رفتار هرماینی تو کتاب‌ اول انقدر رو اعصاب من نبود. با توجه به شخصیتش درک میکردم اولاش اینجوری باشه. وارد یه جای جدید شده بود. منطقیه که استرس تو دردسر افتادن داشته باشه. مخصوصا که به خاطر تنهاییش، هاگوارتز براش مثل یه فرصت دوم بود تا در جامعه پذیرفته بشه. همینم اخراج رو براش ترسناک‌تر از کشته شدن کرده. و تا الانم دوستی نداشته. به نظر من هرماینی واقعا به یه دوست پایه نیاز داشت تا بفهمه بعضی وقت‌ها قانون‌شکنی اشکالی نداره هیچ، ممکنه خیلی خوبم باشه.
    برای من هرماینی تو کتاب پنجم بیشتر رو اعصاب بود مخصوصا اونجایی که به هری و رون برنامه‌ریز تکالیف داد. واقعا برنامه‌ریز رو اعصابی بود. از همون اول میخواستم آتیش زدنشو ببینم. خیلی هم رفتار و تصمیم‌های سیریوس رو زیر سوال برد(بعضیاشونم درست بودن ولی انقدر تکرار میکرد که میرفت رو اعصابم). ولی باز تو همون کتاب هم قانون شکنی‌هایی کرد که حسم رو نسبت بهش خیلی بهتر می‌کرد.

    ممنون بابت ساخت این سایت بسیار زیبا و پادکست‌های لذت‌بخش. از وقتی عضو شدم تا الان یک روز هم نشده که به سایتتون سر نزده باشم.

  18. سلام
    تو پادکست در مورد این گفتید که لذت کتاب فراتر از فیلمه که دقیقا موافقم. هیچوقت یادم نمیره مادرم کتاب هری پاتر و سنگ جادو رو به من هدیه داد. اون زمان من اول دبیرستان بودم و مسیر بازگشت به خانه رو با اتوبوس طی میکردم و از صبح که سر کلاس مینشستم آرزو داشتم زودتر مدرسه تموم بشه و توی اتوبوس هری پاتر بخونم. گاهی پیش می آمد که از ایستگاه خونمون جا بمونم و مجبور میشدم پیاده تا خونه برگردم . من تا پایان اول دبیرستان کل کتاب هارو تموم کردم و واقعا به جرئت میگم که بهترین دوران نوجوانیم در اتوبوس و با کتاب هری پاتر گذشت.

  19. لازمه یه چیزی بگم که صدای شادی واقعا خوراک کتابای صوتیه یعنی ای کاش با اقای ارمان سلطان زاده توی صوتی کردن باقی کتابا همکاری کنه من یکی که از خوندن اون بخشای داستان که شادی میخونه لذت زیادی میبرم

  20. سلام مجدد . یه مطلب طنز و شاید فانتزی هست که میگه شاید مقر نخست وزیر انگلیس ( شماره ۱۰ داونینگ استریت ) همون وزارت سحر و جادوئه …چرا ؟؟؟
    بخاطر گربه ای که همیشه اونجا هست شاید اون پروفسور مک گوناگله که همیشه روی پله جلوی در میشینه

    1. منم یه چیز باحال بگم
      بعد از اینکه کتاب هری پاتر۶رو خوندم یک نظریه جالب به ذهنم اومد: اینکه توی دفتر بوریس جانسون میتونه یه تابلو باشه که از طریق اون با وزیر سحر و جادو ی فعلی ارتباط داره:)
      من همیشه از این فکر خنده م میگیره.

  21. طنز

    اسنیپ : جناب مدیر احساس میکنم به خانم گرنجر علاقه مند شدم

    دامبلدور : ولی سوروس ، شما اختلاف سنی تون زیاده

    اسنیپ : سن فقط یه عدده

    دامبلدور : آزکابان هم فقط یه مکانه (:

  22. من که از همون اول هم cdاش رو گرفتم هم pdfکتاباشو دارم هم خود کتاباشو همه ترجمس شاید تاحالا ۱۰۰بار خوندم یا دیدم فیلمشو ولی اگه فیلم فرزند نفرین شده روهم بسازن خوبه خود دنیل ردکلیف هم گفته بود توی اخرین قسمت که اگه قسمت جدید زدن ۲۰سال بعد از اخرین قسمت میاد و اونو بازیش میکنه و خب سال۲۰۱۰تموم شد اخرین قسمت و خب باید صبر کنیم تا۲۰۳۰که ببینم که چه اتفاقی میوفته.یه سوالی داشتم قرار بود که بازی به نام hogwarts legacy بیاد میخام ببینم که کی میاد بازیش توی خود سایت https://www.hogwartslegacy.com/en-us چیزی در این باره نگفتن ولی اگه کسی اطلاعی داره لطفا بگه ممنون.

  23. این فصل دو تا نکته داره. یک اینکه در‌های اتاق‌های قلعه چقدر ارتفاع داره که این غول بی شاخ و دم می تونه ازشون رد بشه؟! و اینکه وقتی هری چوب دستیش رو کرد تو دماغ غول و غول با صورت افتاد زمین، چرا چوب دستی نشکست؟! شاید بگین خب از پشت افتاد که خب از اونور هم هری از گردنش آویزون بود و اگر از پشت میفتاد هری پاتر به رُب گوجه فرنگی تبدیل می‌شد.

ثبت دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری مشخص شده‌اند *