خیلی خوشحالیم بگیم که امروز برای زندانی آزکابان از کتابهای هری پاتر برگشتیم! امید، شادی، میلاد و خشایار از نامههای هری پاتر در روز تولد سیزده سالگیاش صحبت میکنن.
پادکست لوموس برای ادامه فعالیت خودش به کمک شما نیاز داره. اگر دوست داشتید میتونین از طریق این لینک بصورت ارزی و ریالی از ما حمایت مالی کنین.
جهت ارتباط با ما میتوانید از طریق po*****@wi*************.com یا توییتر و اینستاگرام در ارتباط باشید.
اجراکنندگان: خشایار، شادی، امید و میلاد
مترجم: حسین غریبی
آهنگساز: علی خانی
طرح کاور: Jim Kay © Bloomsbury Publishing Inc
کپیرایت: Warner Bros and J.K.Rowling
ارائهای از وبسایت مرکز دنیای جادوگری و دمنتور
سلام .مرسی که تصور ما از هری رو با ماشین لباسشویی خراب کردین :))
درباره دلیل اون نامه و اجازه نامه هاگزمید باید بگم چندان بعید نیست که با توجه به فرار سیریوس بلک (که قبل از ۳۱ ژوییه انجام شده) ، عمدا این رو داده باشن که مطمئن بشن هری به هاگزمید نمیره و در امان می مونه.
من شخصا دوست دارم اینطور تصور کنم.
کتاب من هم چاپ چهاردهم سال ۱۳۸۴ با قیمت ۳۸۰۰ تومان .
فقط امید از من پیشکسوت تر ـه
من سیزده دقیقه اول رو شنیدم، متن رو نوشتم تا یادم نره. درود باید فرستاد به چاپچی و صحاف کتاب شادی و میلاد برای دقتشون در گذاشتن کاغذها در دستگاه و کنار هم قرار دادن فرمها. البته ممکنه در موقع چاپ، ناشر تمام کاغذهایی که در انبار داشته را به چاپخونه داده باشه و یا اون موقع قحطی کاغذ بوده. ولی کار صحاف رو هیچ جوره نمیشه توجیه کرد.
از این قیمت ۱۳۷ هزار تومان که شما فرمودید حدود ۵۰ درصد به خود انتشارات کتابسرای تندیس میرسه. ۵۰ درصد دیگه صرف دستمزد مترجم و سود پخشی و کتابفروش میشه که طبق عرف ۹ ماه بعد به دست ناشر میرسه. در نظر داشته باشید که هزینه کاغذ و چاپ رو هم ناشر باید نقد بپردازه.
با این اپیزود توی خونه راه میرفتم و میخندیدم و خونواده بیشتر به نتیجه رسیدن که یه دیوونم.
یادمه زمانی که این فصل رو میخوندم خود زیر پتو و با چراغ قوه در حال خوندنش بودم ( فقط داشتم کتاب میخوندم محظ اطلاع….)
خیلی شروع فصل عالیای بود… منتظر اپیزودهای بعد هستم
سلام، چه خوب شد برگشتید، حسابی دلم تنگ شده بود برا لوموس
هم از بین کتاب ها و هم از بین فیلم ها، کتاب و فیلم سوم رو بیشتر دوست دارم. کتاب زندانی آزکابان خودم رو متأسفانه نه می دونم چاپ چه سالیه و نه قیمتش یادم مونده، چون هنوز مدت زیادی از آشنایی ام با هری پاتر نگذشته بود که در کمال بلاهت و سادگی هر چهارتا کتاب رو “قرض” دادم به یکی از اقوام و …
یک دقیقه سکوت
همون طور که سیریوس از پشت اون تاق نما بیرون نیومد، من هم دیگه هیچ کدوم از کتاب هام رو ندیدم
جلد اولش رو همین پارسال از یه جایی دست دومش رو پیدا کردم و خریدم. آخه ترجمه محمد قصاع بود که دیگه به این راحتی ها پیدا نمیشه. هنوز هم به نظرم بهترین ترجمه ی جلد اول هری پاتر، ترجمه ی آقای قصاع هست که مطلقاً هیچ حذفیات و سانسوری نداره و همه ی اسامی فصل ها رو هم درست ترجمه کرده.
پادکست جدید رو گوش دادم و به معنای واقعی کلمه عالی بود =)
تو این مدتی که نبودید…خیلی دلتنگتون شدیم که با قسمت جدید دلتنگیمون بر طرف شد امیدوارم همینطوری درخشان ادامه بدید=)
چقدر خوبه که اخر پادکست به موسیقی قسمت جدیدم اشاره کنم که چقدر خاطره انگیزه ممنون از این همه تلاشی که انجام میدید موفق باشید…
سلام لوموسی های عزیزم
من مدرس آیلتس هستم و میدونید که این روزا بازارش داغه، ولی جالبه بدونید من کلاسامو با تایم برنامه شما هماهنگ میکنم که مبادا با روز پخش پادکست تداخل داشته باشن.
آخه شنیدن لوموس اونم داغ و تازه خیلی میچسبه.
میخوام بگم اینقدر برام ارزشمند هستید که در زندگی من وقت و زمان مختص به خودتون رو دارید. انشالله در مسیر پیش رو موفق باشید و از لحظه لحظه تلاش هاتون نهایت لذت رو ببرید و خوش سیما بدرخشید، سلامتی هم نشین همیشگی تون باشه و آرامشی بیش از درک همگان داشته باشید. چرا که استحقاق بهترین ها رو دارید، این کارمای شماست و بهترین بودن تو خونِتونه.
به سلامتی لوموس؛ پادکستی که زندگی بخشید.
سلام و خوش برگشتید. امیدوار بودم که به پیامهایی که در حد فاصل این دو فصل گذاشته شد، توجه میشد. بخصوص که هم خودم و هم یکی دو نفر از دوستان، به اشتباهاتی از جانب شما چهار عزیز اشاره داشتیم. (شاید هم اون صحبتها رو واجد اهمیت ندونستید و نیازی نبود که بهشون اشاره بشه).
در خصوص جابجایی صفحات کتاب امید لازمه این روشنگری رو انجام بدم. چون مشخصه که دوستان از مسائل فنی چاپ اطلاعی ندارند و به همین جهت از تکرار و بیربطی این بهمریختگی متعجب بودند. در حالی که مشکل رخ داده شده موضوع عجیب و جدیدی نیست و هر از چندی در سایر کتب هم دیده میشه (بخصوص کتابهای قدیمی).
اوراق کتاب که ورق به ورق چاپ (و صحافی) نمیشه. هر برگه کاغذ چاپخانه (لت کاغذ) ،هشت تایی هستش. پشت و رو میشه شونزده صفحه. توجه کنید که صفحات متوالی، در کنار هم چاپ نمیشند بلکه پشت و روی هم چاپ میشند. بعد این لت، میره تو دستگاه و از وسط تا میخوره میشه چهار صفحه. دوباره تا میخوره میشه دو صفحه و بعد تای آخر. اونوقت این (دفترچه مانند شانزده صفحهای) میره زیر دست صحاف و شونزده تا شونزده رو هم گذاشته میشن و پرس میشن و چسب و جلد.
برای همین وقتی امید گفت بعد از هشتاد یکدفعه پرید به هشتاد و پنج، برای من که با این صنعت آشنا بودم (و الان نمیدونم در سیستمهای مدرن چه تغییراتی رخ داده) مسلم بود که از هشتاد و هشت مجددا برمیگردیم به هشتاد و یک. توجه کنید که الگوی اشتباه، چهارتایی است. و الان که نحوه تا خوردن رو توضیح دادم متوجه میشید که چرا؟
علت این خطا میتونه در بسته شدن جابجای زینک باشه، یا مسئول چاپ اون لت رو پشت و رو فرستاده زیر دستگاه تازنی. در گذشته بندرت ناشری داشتیم که کسی رو با عنوان «ناظر چاپ» مسئول چاپ یک کتاب بکنه. و خطا زیاد رخ میداد.
کتابسرای تندیس ناشری بازاری و بیمسئولیته. نه بخاطر این اشتباه، بلکه بخاطر بیتوجهی برای رفع اشتباهات چاپیاش (بخصوص در حروفچینی) در چاپهای بعدی.
امان از ملافههایِ مرکبیشدۀ هریِ ۱۳ ساله 🙂 🙂 🙂
خیلی خوبین بچهها. مرسی که با انرژی برگشتین.