نظر جی.کی.رولینگ:
در گذشته، باور بر این بود که کیمیاگری (جستوجوی سنگ جادو1Philosopher’s Stone که فلزات پایه را به طلا تبدیل میکند و به صاحبش عمر جاویدان میدهد) ممکن و واقعی است. اما هدف اصلی کاوش کیمیاگری شاید آنگونه که در ابتدا به نظر میرسد ساده و مادهگرایانه نباشد.
یکی از تفاسیری که از «دستورالعملهای» به جا مانده از کیمیاگران میشود این است که نمادی از سیاحت معنوی هستند و کیمیاگر را از جهل (فلز پایه) به روشنگری (طلا) میرساند. به نظر میرسد کاری که کیمیاگران به آن میپرداختند از عنصری عرفانی برخوردار بوده که آن را از شیمی (که بیشک کیمیاگری شکل اولیه و شاخهای از آن بود) متمایز میکند.
در متون قدیمی که در خصوص کیمیاگری نوشته شدهاند رنگهای قرمز و سفید بارها ذکر شدهاند. یک تعبیر این است که این دو رنگ، مانند فلز پایه و طلا، نماد دو وجه از سرشت انسان هستند که باید سازگار شوند. منبع الهامِ دو اسم کوچک روبیوس (قرمز) هگرید2Rubeus Hagrid و اَلبوس (سفید) دامبلدور3Albus Dumbledore همین موضوع بوده است4در زبان لاتین، روبیوس به معنی قرمز و آلبوس به معنی سفید است. م.. این دو مرد که هر دو برای هری بسیار مهم هستند، از نظر من، نمادِ دو وجه از جانشین پدر ایدئالی هستند که او به دنبالش است؛ اولی مهربان، واقعبین و لگامگسیخته است، دومی تحسینبرانگیز، اندیشمند و نسبتاً نجوش است. بااینکه کتابهای کیمیاگری نیز در کتابخانهٔ هاگوارتس وجود دارد و همیشه تصور کردهام که دانشآموزان خیلی زرنگ در سال ششم یا هفتمشان آنها را میخوانند، هرماینی5Hermione برخلاف آنچه از شخصیتش انتظار میرود از این فرصت استفاده نمیکند. شاید او احساس میکند (چنانکه مسلماً هری و رون6Ron این حس را دارند) که نهتنها دلشان نمیخواهد سنگ جادوی دیگری بسازند، بلکه خوشحال میشوند که دیگر در عمرشان چنین سنگی را نبینند.