ساحره‌ها و جادوگران بریتانیایی همان‌طور که از الکتریسیته یا ابزارهای کامپیوتری استفاده نمی‌کنند، هرگز به یکاهای اندازه‌گیری متریک1امروزه سیستم رسمی اندازه‌گیری در همه‌ی کشورهای جهان به جز آمریکا، برمه و لیبریا است. انگلستان نیز از دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی نسبتاً به این سیستم روی آورده است. نیز روی نیاورده‌اند. آن‌ها تحت حاکمیت تصمیمات دولت ماگل‌ها نیستند، از این رو وقتی در سال ۱۹۶۵ روند متریک‌سازی (تغییر یکاهای قبلی به یکاهای اندازه‌گیری متریک) آغاز شد، ساحره‌ها  و جادوگران و نیز این تغییر را کاملاً نادیده گرفتند.

ساحره‌ها و جادوگران از محاسبات پیچیده متنفر نیستند، چون هرچه‌باشد می‌توانند آن‌ها را با جادو انجام دهند، بنابراین برایشان سخت نیست که با اونس، پوند و استون وزن کنند یا با اینچ، فوت و مایل اندازه‌گیری کنند یا پول خریدشان را به‌صورت کنات2Knut، سیکِل3Sickle و گلیون4Galleon بپردازند.

نظر جی.کی.رولینگ:

در آن ابتدا که نسخهٔ اولیهٔ «هری پاتر و سنگ جادو» برای انتشار در بریتانیا پذیرفته شد، ویراستار به من توصیه کرد که تمام وزن‌ها و اندازه‌ها به یکاهای متریک تغییر کند که شیوه‌نامهٔ ناشر بود. من این تغییر را نپذیرفتم، زیرا به دلایلی که در بالا اشاره کردم، منطقی پشت این کار نبود. هرچند نباید این موضوع را نوعی اظهارنظر سیاسی از طرف نویسنده تلقی کرد. من ضد اتحادیهٔ اروپا نیستم، برعکس، کاملاً موافق عضویت بریتانیا در اتحادیهٔ اروپا هستم، و خودم نیز یک رگه‌ام فرانسوی است. همچنین مخالفتی هم با یکاهای متریک ندارم؛ این یکاها خیلی منطقی‌تر از یکاهای بریتانیایی هستند و مطمئناً شیرینی‌پزی را خیلی آسان‌تر می‌کنند. با این حال، به نظرم یکاهای قدیمی بسیار نامتعارف‌تر و خیلی عجیب‌تر هستند و بنابراین برای جامعه‌ای که توصیف می‌کردم مناسب‌تر بودند.

تصمیمِ نگه داشتن یکاهای بریتانیایی در کتاب یک نتیجهٔ غیرمنتظره داشت و آن دریافت دعوت‌نامه‌ای برای پیوستن به مؤسسهٔ وزن و سنجش بریتانیایی بود. از آنجا که موافق استفادهٔ بریتانیا از یکاهای متریک هستم (درحالی‌که بسیاری از اعضای این انجمن نیستند)، می‌خواستم این دعوت‌نامه را در سطل آشغال بیندازم که ناگهان فکری به سرم زد و نظرم عوض شد. می‌دانم چیزی که می‌خواهم بگویم وجوه چندان خوبی از شخصیتم را نشان نمی‌دهد، اما یک لحظه متوجه شدم که اگر عضو این مؤسسه شوم چقدر خواهرم، دای5Di، عصبانی می‌شود. دای در زمان عصبانیت بیش از هر وقت دیگری بامزه است و یکی از بسیار چیزهایی که از آن متنفر است، طرف‌داری بی‌دلیل آدم‌های متحجّر از رسوم قدیمی است یا این حرف که «چون به خدا این رسم بریتانیاست و هیچ اجنبی‌ای حق نداره به من بگه چطوری چربی گوسفند رو اندازه بگیرم» که این انجمن مظهر آن است.

وقتی خبر عضویت من در محافل خبری منتشر شد، چنان خشمش فوران کرد که می‌خواست بترکد و احساس رضایت فوق‌العاده‌ای به من دست داد. به‌زحمت توانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم و به او بگویم که عضویتم تنها برای به اذیت کردن او بوده است. با این حرفم، از عصبانیت حرف‌هایش تقریباً نامفهوم شد و حتی شاید بامزه‌تر از قبل شد. راستش را بخواهید، شک دارم کسی تابه‌حال با صرف هزینهٔ یک تمبر پستی این‌قدر سرگرم شده باشد.

این داستان توسط حسین غریبی ترجمه شده و در اختیار وب‌سایت «مرکز دنیای جادوگری» و «دمنتور» قرار گرفته است. کلیه حقوق معنوی و مادی ترجمه متعلق به این دو مجموعه است. استفاده از این ترجمه با ذکر منبع برای مصارف شخصی و غیر تجاری بدون مشکل است. پیشاپیش از اینکه حامی ما برای ادامه خدمات رایگان این دو مجموعه هستید قدردانی می‌کنیم.
, ,

۲ دیدگاه

ثبت دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری مشخص شده‌اند *