اگر مطالعه این مطلب با زمینه تاریک برای شما آزاردهنده است، روی شمایل خورشید در بالای صفحه کلیک کنید.

نام مالفوی ریشه در زبان فرانسوی باستان دارد و به معنی ‘سوء نیت’ است. آرماند مالفوی1Armand Malfoy جادوگر مانند بسیاری دیگر از اجداد خانواده‌های اشرافی انگلستان، همراه با ویلیام فاتح2ویلیام اول انگلستان که با عنوان ویلیام فاتح (به انگلیسی: William the Conqueror)، گیوم شناخته می‌شود، اولین پادشاه سلسله نورمن‌ها در تاریخ انگلستان است. وی از سال ۱۰۳۵ میلادی به عنوان دوک نورماندی و از سال ۱۰۶۶ م. تا زمان مرگش به عنوان پادشاه انگلستان شناخته می‌شد. (ویکی پدیا فارسی)، وارد بریتانیا شد که جزو ارتش اشغالگر نورمن‏‌ها بودند. برای تقدیر از خدمات نامشخص و سرّی (و صد البته جادویی) مالفوی به شاه ویلیام اول، قطعه زمین ارزشمندی در ویلتشر3Wiltshire از دست صاحب اصلی آن غصب و به مالفوی اهدا شد، که از آن به بعد نوادگان وی تا ده قرن متوالی در همان‌جا زندگی کردند.

آرماند، جد حیله‌گر آن‌ها، بسیاری از خصوصیاتی را در خود داشت که تا به امروز خاندان مالفوی را متمایز می‌کند. مالفوی‌‏ها همیشه به این معروف بوده‌اند که خانواده‌ای غیرقابل‌اطمینان هستند و نام خانوادگیِ نه چندان ستایش‌آمیزشان هم به این مسئله اشاره دارد. همچنین به این معروفند که هر جا ثروت و قدرت چاپلوسی باشد، مالفوی‏‌ها آن را پیدا می‌کنند. مالفوی‌‏ها با وجود طرفداری از ارزش‌های اصیل‌زادگی و باور خالص و غیرقابل‌انکارشان به برتر بودن جادوگران از مشنگ‌‏ها، هرگز در موقعیت‌هایی که منفعتی برای آن‌ها داشته باشد، از خودشیرینی برای جامعه‌ی غیرجادویی اجتناب نمی‌کنند. در نتیجه‌ی همین سیاست، یکی از ثروتمندترین خاندان‌های جادویی در بریتانیا هستند و سال‌هاست که شایعه شده (ولی هیچ‌وقت ثابت نشده) که در طول این چند قرن تفننی به پول رایج و دارایی مشنگی هم پرداخته‌اند و موفق بوده‌اند. بیش از صد سال است که زمین‌های همسایگان مشنگشان را تصاحب و به زمین‌های خود در ویلتشایر اضافه می‌کنند و از آنجا که با چاپلوسی نظر مساعد خانواده‌ی سلطنتی را جلب کرده‌اند، آثار هنری و اشیای گران‌بهای مشنگی را به کلکسیون خود که هر روز بزرگ‌تر می‌شود، اضافه کرده‌اند.

از همان گذشته، مالفوی‏‌ها بین مشنگ‌‏های فقیر و مشنگ‌های ثروتمند یا صاحب قدرت، تفاوت زیادی قائل می‌شدند. تا قبل از وضع قانون رازداری در سال ۱۶۹۲، خانواده‌ی مالفوی در محافل مشنگ‌های اشرافی فعالیت زیادی داشتند و گفته می‌شود یکی از دلایل مخالفت سرسخت آن‌ها با قانون رازداری این بود که مجبور می‌شدند از این نوع زندگی اجتماعی لذت‌بخش، دل بکنند. اگرچه نسل‌های بعدی با عصبانیت این موضوع را انکار کرده‌اند، ولی شواهد کافی وجود دارد که حاکی از آن است که اولین لوسیوس مالفوی از الیزابت اول4ملکه الیزابت یکم (Elizabeth I) از ۱۵۵۸ تا ۱۶۰۳ ملکه کشور انگلستان و ایرلند بود. او دختر هنری هشتم از همسر دومش آن بولین بود. انگلستان در دوره فرمانروایی او توانست نیروی دریایی اسپانیا را شکست داده و با افزایش توان خود در آبهای جهان تبدیل به ابرنیروی زمان شود. همچنین رخداد رنسانس همدوره با حکومت الیزابت بر انگلستان بود. (ویکی پدیا فارسی) خواستگاری کرد و با پاسخ منفی او مواجه شد. حتی بعضی از تاریخ‌شناسان جادویی ادعا کرده‌اند اینکه ملکه هرگز ازدواج نکرد به این دلیل بود که مالفوی چون جواب رد شنیده بود، روی ملکه طلسمی اجرا کرده بود.

به محض تصویب قانون رازداری، مالفوی‌ها که طی قرن‌ها اکثر اعمالشان به میزان زیادی با هدف صیانت از خود بود، رفت و آمدشان را با مشنگ‌ها، با هر مرتبه‌ای از اشرافیت، قطع کردند. آن‌ها به خوبی واقف بودند که هرگونه اعتراض و مخالفت با این قانون، فقط باعث دور شدنشان از مرکز جدید قدرت، یعنی وزارت تازه‌تأسیس سحر و جادو می‌شود. برای همین به سرعت تغییر موضع دادند و مثل کسانی که از همان ابتدا از این قانون دفاع می‌کردند، در ظاهر تبدیل به حامیان قانون رازداری شدند و باعجله هرگونه سابقه‌ی مراوده (یا حتی ازدواج) با مشنگ‌ها را بلافاصله تکذیب کردند.

آن‌ها با در دست داشتن ثروت قابل‌توجه، نسل‌به‌نسل در وزارتخانه نفوذی خیلی زیاد (و البته موردتنفر خیلی‌ها) برای خود دست و پا کرده بودند؛ ولی تابه‌حال هیچ‌کدام از مالفوی‏‌ها سودای رسیدن به مقام وزارت سحر و جادو را در سر نپرورانده است. در مورد مالفوی‏‌ها معمولاً می‌گویند که هیچ‌وقت هیچ‌کدام از آن‌ها سر صحنه جرم پیدا نمی‌شوند، ولی احتمالاً اثر انگشتشان جای‌جای چوب‌دستی مجرم باقی مانده است. از آنجا که آن‌ها به‌طور مستقل ثروتمندند و برای گذران زندگی به شغلی نیاز ندارند، عموماً ترجیح می‌دهند که در پشت پرده‌ی رأس قدرت حضور داشته باشند و با کمال میل اجازه بدهند بقیه کارهای سنگین را انجام دهند و مسئولیت شکست‌ها را بپذیرند. آن‌ها به نامزدهای ترجیحی خود در تبلیغات انتخاباتی کمک‌های مالی فراوانی کرده‌اند که (طبق ادعاها) شامل پرداخت هزینه‌ی کارهای کثیفی مثل طلسم کردن نامزد رقیب هم می‌شود.

حس تنفر واقعی مالفوی‏‌ها نسبت به مشنگ‌هایی که نمی‌توانستند برای آن‌ها ثروت و قدرتی به ارمغان بیاوردند، همین‌طور نفرت از اکثریت هم‌نوعان جادوگرشان، طبیعتاً باعث شد که به دکترین اصیل‌زادگی روی بیاورند که ظاهراً طی چندین سال در قرن بیستم بهترین منبع قدرت نامحدود آن‌ها بود. بعد از تصویب قانون رازداری، هیچ‌کدام از مالفوی‏‌ها با مشنگ یا مشنگ‌زاده‌ای ازدواج نکردند. البته این خاندان، برخلاف خاندان‌های در اقلیت و متعصبی مثل گانت‏5Gaunts و لسترنج‏6Lestranges، از سنت نسبتاً خطرناکِ ازدواج محدود به گروه کوچکی از اصیل‌زادگان که نسلی ضعیف و بی‌ثبات می‌شوند، اجتناب کرد؛ برای همین است که در شجره‌نامه‌ی خاندان مالفوی، دورگه‌های زیادی می‌بینیم.

از افراد برجسته خاندان مالفوی، می‌توان از نیکلاس مالفوی7Nicholas Malfoy در قرن چهاردهم نام برد که در مورد وی گفته شده که بسیاری از مستأجران بهانه‌گیر مشنگ خود را تحت لوای طاعون سیاه8طاعون سیاه یا مرگ سیاه یک اپیدمی طاعون خیارکی است که کل اروپا را در سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ میلادی دربرگرفت. تخمین زده می‌شود که یک سوم جمعیت ایران در آن زمان کشته شدند. (ویکی پدیا فارسی) به قتل رساند، ولی موفق شد از محکومیت در شورای جادوگران قسر در برود. سپتیموس مالفوی9Septimus Malfoy در اواخر قرن هجدهم نفوذ فوق‌العاده زیادی در وزارتخانه داشت، تا حدی که بسیاری ادعا می‌کردند آنکتوئس آزبرت10Unctuous Osbert، وزیر سحر و جادو، تقریباً چیزی جز عروسک دست‌نشانده‌ی او نیست. و آبراکساس مالفوی11Abraxas Malfoy که باور اکثریت بر این است که در توطئه‌ی مشکوکی که در سال ۱۹۶۸ منجر به استعفای زودهنگام اولین وزیر مشنگ‌زاده‌ی وزارتخانه (نابی لیچ12Nobby Leach) شد، دست داشته (هرگز مدرکی علیه مالفوی پیدا نشد).

از لوسیوس13Lucius، پسر آبراکساس، به عنوان یکی از مرگ‌خواران لرد ولدمورت، با بدنامی یاد می‌شود، ولی او بعد از هر دو باری که لرد ولدمورت14Lord Voldemort کودتا کرد، با موفقیت توانست از زندان بگریزد. بار اول، ادعا کرد که تحت طلسم فرمان بوده (با این حال اکثراً ادعا می‌کنند که به خاطر روابط نزدیکی که با مقامات ارشد وزارتخانه داشت، از او رفع اتهام شد)؛ دومین بار علیه یاران مرگ‌خوار خود، شواهدی را افشا کرد که به دستگیری تعداد زیادی از طرفداران لرد ولدمورت منجر شد که فراری و مخفی شده بودند.

این داستان توسط امید ترجمه شده و در اختیار وب‌سایت «مرکز دنیای جادوگری» و «دمنتور» قرار گرفته است. کلیه حقوق معنوی و مادی ترجمه متعلق به این دو مجموعه است. استفاده از این ترجمه با ذکر منبع برای مصارف شخصی و غیر تجاری بدون مشکل است. پیشاپیش از اینکه حامی ما برای ادامه خدمات رایگان این دو مجموعه هستید قدردانی می‌کنیم.
, , ,

۵ دیدگاه

  1. مالفوی مثل اینان که یکی رو به تخت مینشونن و بعد اهدافشون رو از طریق اونا انجام میدن و هر وقت اون افراد کهنه یا خطرساز شدن خلعشون میکنن

  2. کلا مالفوی خوبه…حالا درسته یکم خاندان بدی داشتن….ولی من کاری با اونا ندارم فقط دراکو خوبه:)

ثبت دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری مشخص شده‌اند *