در چهاردهمین قسمت پادکست لوموس به همراه مهمانی ویژه، شیرین DC عزیز (مترجم مطرح فیلم و سریال)، به سراغ فصل چهاردهم کتاب سنگ جادو می‌رویم. ما در این قسمت در مورد پی‌بردن بچه‌ها به جزییات بیشتر از سنگ جادو و نحوه محافظت از آن در هاگوارتز و همین‌طور تخم اژدهای هگرید و دردسرهایی که برای هری، هرماینی و رون درست می‌کند، صحبت می‌کنیم.

پیش از این به شما گفته بودیم که در لوموس به جای مطالعه‌ی کتاب، در مورد یک فصل از داستان کتاب‌های هری پاتر با هم صحبت می‌کنیم، ناگفته‌های ماجرا را تحلیل می‌کنیم، بخش‌های مختلف داستان و شخصیت‌ها را به هم وصل می‌کنیم و به عمق قصه می‌رویم.

اسپانسر این قسمت از پادکست لوموس فروشگاه فانتازیو است.

لطفا جهت ارتقای کیفیت پادکست لوموس و انتقال دیدگاه‌های خود به ما در این پرسشنامه کوتاه شرکت کنید.

همزمان با پخش هر قسمت از پادکست لوموس، یک سری مطلب کاملا جدید هم در مرکز دنیای جادوگری منتشر می‌شود. عضو ثابت این مطالب حذفیات و سانسورهای ترجمه‌ی کتاب‌های هری پاتر در ایران است که به همت مترجم‌های سایت آماده شده.

حذفیات ترجمه هری پاتر

در این بخش تمام حذفیات و سانسورهای ترجمه‌ی فارسی کتاب‌های هری پاتر در ایران را منتشر می‌کنیم. ضمن احترام به مترجم و ناشر ایرانی، با توجه به قوانین موجود در کشور بخش‌هایی از کتاب حذف شده یا بخاطر خستگی مترجم محترم از دست رفته و ترجمه نشده. ما برای کامل کردن تجربه‌ی شما از دنیای شگفت‌انگیز جادویی هری پاتر، تمام این بخش‌ها را استخراج کردیم و در این بخش در کنار هر قسمت از پادکست لوموس آنها را منتشر می‌کنیم.

برای مطالعه حذفیات فصل چهاردهم از کتاب هری پاتر و سنگ جادو اینجا را کلیک کنید.

جهت ارتباط با ما می‌توانید از طریق podcast@wizardingcenter.com یا توییتر و اینستاگرام در ارتباط باشید.

اسپانسر: فروشگاه فانتازیو
اجراکنندگان: خشایار، شادی، امید و میلاد
مترجم: حسین غریبی
آهنگساز: علی خانی
طرح کاور: Jim Kay
ارائه‌ای از وب‌سایت مرکز دنیای جادوگری و دمنتور

۳۶ دیدگاه

  1. سلام
    آیا از این به بعد پادکست یکشنبه ها منتشر میشه؟

    مطمئنن هاگزمیده اون روستا و کافه ام کافه ی هاگزهده فصل آخر هاگرید اشاره میکنه که این که اون فرد شنل پوش چهره اش رو نشون نداده عادیه چون تو هاگزهد معمولا اکثر افراد چهرهاشون پوشیده اس
    توجه کردید که هاگرید در دهکده هاگزمید در کافه هاگزهد قمار کرده و رازی که تو هاگوارتز بوده رو لو داده! چقدر اسم ها شبیه همن!!!!

    من یکی از دلایلی که پادکست رو دنبال می کنم اینه که به ترجمه درست کتاب ها اشاره میشه چون خیلی این کتاب ، فضای داستان و شخصیت ها برام اهمییت داره و کوچکترین تغییری در متن اصلی به نظرم میتونه روی تصویر ذهنی که برای خودم ساختم تاثیر بذاره
    پس خیلی مشتاقم که حتما ترجمه درست از متن اصلی رو بفهمم بهمین خاطر جا داره که از گروه ترجمه شما بخاطر زحماتی که در این زمینه کشیدن تشکر کنم.

  2. خسته نباشید
    شیرین خیلی نکات خوب و جالبی میگفت. اگر بتونه بیشتر شرکت کنه خیلی عالی میشه
    به قول خودتون بذارید من قانع نشم… آخه چطور میشه که امن ترین جای دنیای جادوگری حتی قبل گرینگوتز با اونهمه سطح امنیتی بالا اینقدر بچگانه باشه که سه نفر با جارو بیان توش، برن بالای ساختمون و یه اژدها رو جابجا کنن. در نتیجه اینکه هاگوارتز امن ترین جاست صرفا یه بلوفی بوده که هاگرید از شدت علاقه به دامبلدور زده…

    1. حدس من اینه که قبل از بازگشت ولدمورت ، موانعی در آسمان هاگوارتز نبوده باشه. اگه دقت کرده باشید بچه ها با فورد آقای ویزلی هم راحت به اونجا اومدن.
      در کتاب ششم وقتی هری میخواد از در بالا بره ، تانکس میگه که محوطه رو جادو کردن . این خودش مدرک اینه که قبل از سال ششم ، فضا باز بود.

  3. یه سوالی برام پیش اومد اسنیپ تو کتاب آخر اینطور به ولدمورت میگه که من نمادین پیش دامبلدور بودم و هرگز به شما خیانت نکردم در واقع داشتم جاسوسی هم میکردم اما ما توی این کتاب فصل قبل دیدیم که اسنیپ داشته کوییرل ر تهدید میکرده و میگقت که باید جناح خودت ر مشخص کنی و همینطور چند فصل قبل هم داشت بهش تذکر میداد در این مورد و خب میدونیم که ولدمورت هم داشته این ها ر میشنیده پس چطور در کتاب آخر به اسنیپ اعتماد میکنه و حتی بهش نقشه سری ر که کشتن دامبلدور بوده ر هم میگه

    1. احتمالا با همون توجیه و بهونه ای که بقیه مرگخوارا به کار بردن. به لرد سیاه گفتن ما از محل و وضعیت شما اطلاع نداشتیم و این حرفها. فکر میکنم یه جایی هم اسنیپ به ولدمورت میگه که تمام این سالها حواسم به دامبلدور و هری‌پاتر بوده تا برای شما اطلاعات جمع کنم. در واقع سوروس اسنیپ دیرتر از باقی مرگخوارا مثل لوسیوس مالفوی پیش ولدمورت برمیگرده. ولدمورت هم وقتی به جسمش برگشت نمیتونست بزنه نصف پیروانش رو بکشه به هر حال هر کدوم یه استفاده ای براش داشتن. مخصوصا همین اسنیپ که قانعش کرده من از بغل گوش دامبلدور برات اطلاعات میارم.
      از طرفی ولدمورت در اولین فرصت یعنی وقتی که نقشه‌ش برای کشتن دامبلدور رو به اسنیپ میگه در واقع می‌خواسته وفاداری اون رو یکبار برای همیشه بسنجه. اگر ذره‌ای تعلل میدید از اسنیپ در جا کلکش رو میکند و نابودش میکرد. اون طور هم شد که بعد از مرگ دامبلدور دیگه تا خود نبرد هاگوارتز دیگه به اسنیپ اعتماد کامل داشت.

    2. ولدمورت و دیگر مرگ خواران فکر میکردن اسنیپ خائن هست حتی توی جام آتش رو صحنه قبرستان منتظر اسنیپ بودن ولی بعدش اسنیپ میره پیش ولدمورت و اطلاعاتی میده و میگه که من این همه سال به شما وفادار بودم اون وقتی هم که داشته با نارسیسا پیمان میبسته (توی همچون فصل)بلاتریکس صحبت هایی در این مورد میکنه.

    3. اینجوری که من از کتاب فهمیدم اسنیپ داشت برای کوییرل نقش بازی میکرد که بفهمه کوییرل داره چیکار میکنه آخه اسنیپ بهش گفت یه راهی پیدا کن اون سگ هاگرید رو از سر راه بردار و در واقع داشت بهش میگفت سنگ رو برای من بیار و همونطور که ما میدونیم اسنیپ خودش به راحتی میتونسته سنگ رو بردار و اصلا نیازی به کمک کوییرل نداشته فقط میخواسته بدونه کوییرل داره چیکار میکنه و اینکه تا چه حد به سنگ میتونه دسترسی داشته باشه و احتمالا با هماهنگی دامبلدور بوده . بنابراین در واقع اگر ولدمورت این گفت و گو رو می شنیده متوجه میشده که اسنیپ هنوز توی جناح لرد سیاه هست نه جناح دامبلدور .
      که کاملا هم عمل زیرکانه ای بوده .

  4. برای انتخاب لاکهارت بگم که هاگرید توی کتاب ۲ میگه: اون بهترین استاد نبود، تنها استاد بود.
    – “تنها کسی بود که اونا داشتن. پیدا کردن استاد دفاع در برابر جادوی سیاه خیلی مشکل
    شده. مردم دوست ندارن خودشون رو به دردسر بندازن. هیچکس موفق نشده مدت زیادی تو این پست طاقت بیاره”
    که نشون میده دامبلدور چاره دیگه ای نداشته درضمن لاکهارت بین جامعه جادوگری ادم مشهوری بوده و بعدن ما میفهمیم که کم داره.

  5. اره منم میگم که اسنیپ رفته به ولدمورت گفته که من هرگز به دامبلدور وفادار نبودم اما توی این کتاب به کوییرل که شک کردش تهدیدش میکنه
    خب مگه ولدمورت اینا ر خودش مگه نمی شنید وقتی که اسنیپ میگه من به دامبلدور وفادار نبودم پس دلیلی نداره که بیاد به دشمن دامبلدور گیر بده یعنی ولدمورت اینقدر خنگ بوده که این نکته ر نگرفتش

  6. سلام ، روز به خیر
    خدا قوت دوستان
    خیلی خوب بود.
    فکر میکنم تو کتاب ها چارلی در داستان هری پاتر و جام آتش ، در مرحله اول مسابقه سه جادوگر به هاگرید میگه که به نوربرت میگن نوربرتا.
    و اینکه دامبلدور موقعی که لاکهارت با بچه ها از حفره اسرارآمیز بیرون میاد بهش میگه پس با سلاح خودت آسیب دیدی (یا زخمی شدی جمله ش دقیقا یادم نیست) و این نشون میده که کاملا میدونسته که لاکهارت چه آدمیه.
    بهترین موجود جادویی به نظر من ققنوسه

  7. سلام خسته نباشید. مثل همیشه عالی …. .
    خب چند تا نکته بنظرم اومد :
    اول اینکه من دوازده کاربرد خون اژدها رو سرچ کردم و توی وب سایت ماگل نت پیداش کردم اما مطمئن نیستم درست باشه یا اشتباه ….
    توی سایت های دیگه هم همونطور که گفتید چند جا به گاز پاک کن اشاره شده بود

    درمورد امنیت هاگوارتز فکر کنم واقعا اون موقع اقدامات امنیتی خیلی کمتر از اقدامات امنیتی بوده که زمان ولدمورت روی هاگوارتز اجرا میشد و فکر میکنم این که سه تا جارو بتوانند وارد هاگوارتز بشن و هیچ کس حتی دامبلدور هم متوجه نشه ( البته فکر میکنم دامبلدور متوجه میشه ) یکم برای هاگوارتز دور از ذهن باشه چون انتظار داریم با توصیف های هاگرید هاگوارتز امن ترین مکان دنیای جادویی باشه . در مورد اینکه هاگوارتز امن ترین مکان دنیای جادوگری هست بنظرم بخاطر اقدامات امنیتی هاگوارتز گفته نمیشده بلکه بخاطر حضور و وجود دامبلدور که بزرگترین جادوگر قرن بوده میگفتند که هاگوارتز امن ترین جای دنیاست . و بنظر منم درسته وجود پروفسور دامبلدور واقعا یه امنیتی خاطری برای همه ایجاد میکنه.

    نکته بعدی این بود که همونطور که اشاره کردید برای معلم دفاع در برابر جادوی سیاه معلم پیدا نمیشده ، قطعا پروفسور دامبلدور نمیخواسته که لاکهارت رو در حالت عادی معلم بکنه اما ناچار شده چون شرایط این درس خاص بوده . به قول خود پروفسور دامبلدور همه حتی خودش اشتباه میکنند . البته که به قول میلاد هیچ کدوم از این معلم ها رو نمیتونم اشتباه دامبلدور در نظر بگیریم .

    یه چیز دیگه هم اینکه هاگرید کوییرل رو نشناخت بخاطر اینکه نقاب داشته و اینکه من واقعا نمیدونستم کوییرل لکنت نداشته و همه اینا الکی بوده واقعا جالب بود .

    خب نکته دیگه ای ندارم . بی صبرانه منتظر اپیزود بعدی هستم .
    به همه تیم پادکست خسته نباشید میگم ⚡⚡

    1. سر اون قضیه آیینه که دامبلدور اونجا بود و خیلی جاهای دیگه کتاب که دامبلدور دقیقآ از چیزهای دور و ورش اطلاع داشت و ….. به نظر من دامبلدور یه نسخه آپدیت شده و کامل نقشه غارتگر برا خودش داشته

  8. سلام. مثل همیشه بی نظیر
    فقط یه چند نکته رو بگم. اول اینکه راجب انتخاب دامبلدور برای استادان دفاع در برابر جادوی سیاه بود.خودتون هم اشاره کردین که به جز انتخاب لاکهارت روی بقیه بحثی نیست و تقصیر دامبلدور نبوده اما راجب لاکهارت باید بگم که وقتی شخص دیگه ای برای استادی دفاع در برابر جادوی سیاه وجود نداشته باشه خب تقصیر دامبلدور چیه؟ با این که ما راجب شخصیت لاکهارت آخر کتاب میفهمیم اما خب قبلش وقتی نه شرایط استخدام مناسبی وجود داشته و هم اینکه به هر حال هر استاد بیش از یه سال نمیتونه در این درس تدریس داشته باشه پس انتخاب دامبلدور همچین اشتباه هم نبود.
    بعد یه جا هم اشاره کردین که هری از کجا فهمید که اون تخم اژدهاست…باید بگم که توی کتابای درسی سال اول کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها هم هست که شکل تخم اژدهایان (یا شاید هم اژدهاها) توش توضیح داده شده و هری هم احتمالا از سر این کتاب فهمیده بوده که اون تخم اژدهاست.
    اما راجب نام فصل باید بگم که اژدهای دندانه دار نروژی هم به نظرم ترجمه درستی هست و این که امید گفت که در طراحی های مختلف پشت اژدها رو به حالات مختلف کشیدن قبول دارم اما باید بگم که حداقل توی متن کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها نوشته که ” اژدهای دندانه دار نروژی از بسیاری جهات به شاخدم شبیه است.فقط به جای زایده های میخ مانند دندانه های بر جسته سیاه رنگی بر پشت بدن خود دارد”
    پس احتمالا این اژدها روی پشتش دندانه هایی طبق این متن داره و ترجمه به نظرم مشکلی نداره هرچند من ریجبک رو هم خیلی دوست دارم.(بهترین موجود جادویی هم از نظرم هیپوگریف هست(ققنوس هم واقعا عالیه)
    ببخشید اگه یکم طولانی شد.ممنون به خاطر این قسمت فوق العاده 🙂

      1. خب توی متن کتاب که یه توصیفی از بعضی از تخم ها ارائه داده.ولی خب شاید هرماینی هم میخواست بگه ولی هری زودتر گفت..وگرنه هرماینی که حتما میدونه

  9. چندتا نکته درباره اژدهای سبز نامرئی پارسی:
    توی افسانه های تاریخی ایران اومده اژدهایی توی دشت‌های گرم ترین جای ایران زندگی میکنه که میتونه خودشو نامرئی کنه. به خاطر همین از چشم مردم معمولا پنهانه.
    مثلا فردوسی توی داستان هفت خوان رستم ازش استفاده کرده.
    توی کتاب عجایب المخلوقات قزوینی، که درباره موجودات جادویی ایران و خاورمیانه توی قرون وسطی نوشته شده، هم گفته شده که این اژدهای سبز رنگ از قدرت بالایی برای استتار برخورداره. یه چیزی مثل طلسم سرخوردگی جادوگرا.
    به نظر من چنین اژدهایی توی دنیای جادوگری رولینگ هم میتونه وجود داشته باشه. اما چون نامرئی بوده نیوت کشفش نکرده و به اون توی کتابش اشاره نکرده.

      1. اینو اصلا نمی‌تونم قبول کنم که نیوت ایران نیومده.
        چون تقریبا همه جاهای دنیا رو گشته و موجودات جادویی مختلفو پیدا کرده.
        در کل امکان نداره که ایران با اون قدمت طولانیش نقشی توی دنیای جادویی نداشته باشه.
        به نظر من ایران توی دنیای جادویی کشور بزرگیه و حتی مدرسه داره.
        درسته رولینگ اشاره ای نکرده اما میشه ثابتش کرد. مدارس جادویی اینا هستن:
        ۱. مدرسه علوم و فنون ساحرگی و جادوگری ایلومورنی (ماساچوست-آمریکا)
        ۲. مدرسه علوم و فنون ساحرگی و جادوگری هاگوارتز (اسکاتلند-بریتانیا)
        ۳. آکادمی جادوی بوباتون (پیرنیز-فرانسه)
        ۴. مهوتوکورو (ژاپن)
        ۵. اواگادو (اوگاندا)
        ۶. کستلوبروشو (برزیل)
        ۷. کلدووُستُرتز (روسیه)
        ۸. موسسه دورمسترانگ (شمال اروپا)
        ۹. یه مدرسه ناشناخته که خانم رولینگ گفتن توی استرالیاست
        دوتا مدرسه دیگه هم توسط کنفدراسیون بین المللی جادوگران تایید شدن. با توجه به این که تقریبا برای همه زبان های متفاوت دنیا یه مدرسه وجود داره یکی از مدارس می تونه توی ایران واسه فارسی زبان‌ها باشه و یکی دیگه توی کشورهای عربی (فلسطین یا مصر) باشه.

        1. البته یه سری از کشورها هم هستن که مدارس کوچیک و محلی دارن …
          ولی همین جوری که قبلا هم گفتم فکر کنم فعلا مدرسه‌ی ما تو تحریمه ! :/
          اگه مدرسه‌ی عربی زبان هم باشه من می‌گم تو مصره…
          ولی من فکر می‌کنم هند هم باید یه مدرسه‌ی خیلی بزرگ داشته باشه شاید هم با توجه به پیشینه‌ی تاریخی و جغرافیایی مدرسه‌ی هند و ایران مشترک باشه … مثلا تو کشمیر هند باشه … از هند و ایران و پاکستان و افغانستان همه اونجا درس بخونن … یا لااقل تا مدت‌ها پیش می‌خوندن! (با توجه به این که در گذشته‌ای نه چندان دور همه ی این کشورها یکی بودن و زبان رسمی و درباری همه‌شون فارسی بوده …)
          گرچه من با توجه به یک خوابی که زمان بچگی‌هام دیدم فکر می کنم توی مدارس جادویی یه سری جادوی ترجمه‌ی نامحسوس هم زمان وجود داشته باشه ! :دی
          به هر حال شاید هم ایران اومدن نیوت یه سهمی در داستان داشته باشه و به خاطر سورپرایز موندنش، تا به حال بهش اشاره ای نشده 🙂

        2. بحث ایران شد.
          در کتاب کوییدیچ در گذر زمان به وضوح به وجود وزارت سحر و جادو در ایران اشاره شده.
          اینم گفته که مردمش به جای جارو ، قالیچه پرنده دارن!

          1. آآآآآرررررههههههه الان رفتم این تیکه رو خوندم باز … یادم رفته بود … توی متن انگلیسیش هم که انشاالله اسم ایران اومده و فقط به خاطر این که ما رو خوشحال کنن اینو تو ترجمه ننوشتن ؟
            ولی آیا کسی جایی رو سراغ نداره که به وضعیت مدرسه‌ی جادویی ایران اشاره کرده باشه ؟

  10. سلام به همگی!

    من چون تو دوران امتحانات بودم(که حضوری هم هست:/ )یک هفته نتونستم پادکست لوموس رو گوش بدم دق کردم! هردو اپیزود رو تو این هفته گوش دادم.

    نظرم راجع به قسمت قبلی:
    آقای کبریایی هرچقدر که عیب و نقص داشتن و حسرت رو دلمون گذاشتن، یک بخش ثابت این پادکست هست که ما تشر بدیم و بخندیم. من از شوخی زکریا ی رازی خیلی خنده م گرفت.

    ی چیز دیگه! شما تو آخر بعضی از اپیزود هاتون مثل همین قسمت ۱۳ میگید که اگه جادوگر هستید جغد بفرستید اگر ماگل هستید کامنت بگذارید.
    خب مگه جادوگر ها گوشی و لبتاب و حتی اینترنت دارن ک بتونن پادکست شمارو گوش بدن؟ اگر هم میتونن پس مسل ماگل ها مشینن پیامشون رو مینویسن 😐 پس کسایی که کامنت میذارن دلیل نمیشه که ماگل هستن(هیچ کدوم از ما که پادکست لوموس رو گوش میدیم ماگل نیستیم -_- )
    ی سوال: تا حالا ی جادوگر براتون جـغـد فرستاده؟ هر وقت فرستاد حتما مارو هم در جریان بذارید چون نظرش خیلی مهمه…

    حالا برسیم ب این فصل:

    از این ترجمه خوشم میاد(اژدها ی دندانه دار نوروژی). ب نظر من خوبه که اسم حیوانات جادویی ترجمه بشه.

    «فقط ۱۰هفته مونده تا امتحانات» مثل اینه که من هنوز پایه نهم رو تموم نکردم و نگران امتحانات نوبت اول سال اینده باشم!

    من دامبلدور رو برای انتخواب لاکهارت مقصر میدونم که چون هیچ کس دیگه یی نبوده و مجبور بوده دلیل نمیشه که ی فرد ناشی رو بیاره. دفاع در برابر جادوی سیاه درس مهمیه و اونها اون سال چی یاد گرفتن واقعا؟

    جانور شگفت انگیز موردعلاقه من: «بوتراکل»ـه (مثل پیکت نیوت اسکمندر)خیلی خوشگل و بانمک و وفاداره هرچند که بیشتر شبیه سبزیه.

    در ضمن؛ میشه لطفا قابلیت ایموجی گذاشتن هم بذارید.من همیشه ایموجی بذارم پاک میشه 🙁

    مرسی از توجه تون
    خسته نباشید تیم عالی پادکست لوموس.

  11. مرسی بابت پادکست عالی تون
    یه چند تا نکته میخواستم بگم
    اول اینکه من همیشه فکر می کردم توی کافه که هاگرید با کوییرل قمار میکرده ولدمورت باهاش حرف میزده و چون صورتشو پوشونده بوده معلوم نبوده
    دوم اینکه بحث دامبلدور پیش اومد من خودم شخصیت مورد علاقم دامبلدوره و به نظر من نقشه ی دامبلدور برای محافظت از سنگ هوشمندانه ترین نقشه بوده برای اینکه اولا هر استادی رو گذاشته یه مانع درست کنه در حالی از موانعی که بقیه اساتید گذاشتن مطلع نبوده . فقط خود دامبلدور میدونسته همه موانع چی هستن پس اگر استادی میخواست بره به سنگ برسه تو موانع بقیه اساتید گیر میکرد … بعد از همه مهم تر اینکه ببینید موانع چقدر ضد ولدمورت طرح شدن ، از اونجایی که هیچ کدوم از اساتید از لحاظ قدرت جادویی به قدرت ولدمورت نبودن موانع به جای اینکه بر اساس قدرت جادویی طرح بشه بر اساس بازی و منطق و اطلاعات عمومی طرح شده ! مثلا بازی شطرنج یا اطلاعات گیاه شناسی راجب تله ی شیطان یا استفاده از یه موجود کمیاب مثل فلافی یا معمای اسنیپ ! در واقع این موانع بهترین راه برای مقابله با ولدمورت بودن که اصلا به قدرت جادویی ربطی نداشتن برای همین سه تا بچه یازده ساله ممکن بوده بتونن رد شن … در اخر هم خود مانع دامبلدور که ایینه بوده هوشمندانه ترین مانع ممکن بوده که دامبلدور با شناختش از ولدمورت طراحیش کرده ، خلاصه اینکه نگید دامبلدور خنگ بوده اگه هری و رون و هرمیون هم کاری نمیکردن ولدمورت هیچوقت نمیتونست سنگ رو بدست بیاره … حتی اینکه هری سنگ رو از ایینه بیرون اورد شرایط رو بدتر هم کرد ، اینکه جون هری هم به خطر افتاد تقصیر خودش بود .
    درباره انتخاب اساتید هم هیچکس حاضر نبوده درس دفاع در برابر جادوی سیاه رو درس بده احتمالا تو کتاب دو لاکهارت تنها کسی بوده که حاضر شده و کوییرل هم همینطور و امبریج هم چون دامبلدور نتونسته بود کسی رو پیدا کنه خود وزارت سحر و جادو گذاشته بودش
    به نظر من تنها اشتباه دامبلدور تو انتخاب اساتید انتخاب کردن هاگرید بود .
    ببخشید اگر کامنتم طولانی شد .

    1. یادم رفت تو کامنتم اینم بگم که دلیلی که دامبلدور گذاشته بود کوییرل هم مانع بزاره این بود که فقط بهش شک داشت و مانع گذاشتن کوییرل مشکلی ایجاد نمیکرد به هر حال از موانع بقیه اساتید بی خبر ( نمیدونم بعدا چجوری میفهمه چی بودن ولی قطعا تقصیر دامبلدور نبوده )
      موجود جادویی مورد علاقه من اژدها عه ولی ققنوس و تسترال ها هم خیلی جالبن

    2. با سلام. به نظرم انتخاب هاگرید اشتباه نبود. بارها در کتاب تاکید شده که هاگرید حتی در زمینه جانواران بی خطر ، اطلاعات خیلی بالایی داره. مطالبی که درس میده هم بارها به درد بچه ها می خوره. مثلا در سال چهارم که موجودات دم انفجاری رو آورد ، تا حدی هری برای مرحله سوم باهاش آشنا میشه. در سال پنجم هم تسترال ها رو بهشون آموزش میده که بعدا برای رفتن به وزارتخونه به دردشون می خوره.

  12. با سلام و خسته نباشید.

    مطالب خوبی میگید ولی بعضی اوقات سوتی های خیلی عجیب می دین. مثلا سر همین قضیه کوییرل و هاگزهد که مکانشو به رستوران ۳ دسته جارو تغییر دادین و نمیدونستید در هاگزهد پوشاندن سر ، یک کار عادیه

    اینم نمیدونستید که کوییرل قبل از تدریس درس دفاع ، معلم علوم مشنگ ها بود و استاد تازه وارد نبود.

    دیگه نمیخوام به این اشاره کنم که خانم شادی هر هفته یک فحش به یکی از شخصیت ها میده. هفته پیش نویل احمق بود. این هفته هاگرید خره. حتما هفته دیگه هرمیون بیشعوره!

    با اینحال بازم دمتون گرم 😐

  13. فصل ۱۴

    -رون بدبخت می‌گه که خیلی دوست داره بدونه زندگی بی دردسر چه جوریه.
    بیچاره خبر نداره تا ۶ سالِ بعد، یه آب خوش از گلوش پایین نمی‌ره. این تکلیف‌های درسی که چیزی نیست.

    – یه سوال. جن‌های خونگی هم جزو جانوران شگفت انگیز محسوب می‌شن؟!

  14. سلام دوستان
    نمیدونم الان این کامنت رو میبینید یا نه، چون چند فصل جلوتر رفتید دیگه… در مورد آشنایی قبلی دامبلدور از کوییرل تو این بازی اندروید هری پاتر یه نکته ای وجود داره… یکی دو سال قبل از ورود هری پاتر به مدرسه کوییرل تو بازی وجود داره و استاد درس مطالعات ماگل هاست که بعدش یه استاد دیگه جایگزینش میشه و میگه کوییرل واسه تحقیقات رفته آلبانی!

ثبت دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری مشخص شده‌اند *