در دوازدهمین قسمت از پادکست لوموس می‌رسیم به جایی که بچه‌ها نقشه‌ی خودشون رو عملی می‌کنن و وارد گروه اسلیترین میشن تا حقیقت تالار اسرار رو کشف کنن. میلاد، امید، شادی و خشایار در این قسمت با هم در مورد صحبت‌های هری با دامبلدور، رویارویی بچه‌ها با دریکو با استفاده از معجون مرکب پیچیده و راز مهم آخر فصل حرف می‌زنن.

ما اینجا هر هفته کتاب‌های هری پاتر رو به ترتیب و فصل به فصل جلو می‌ریم و در مورد تمام جوانبش با هم صحبت می‌کنیم. اگه کتاب‌ها رو نخوندین، بدونین که ما تمام مجموعه رو در نظر می‌گیریم و حرفامون باعث لو رفتن قصه می‌شه. چه برای اولین بار چه چندمین بار، بهتره که شما هم همراه با ما شروع به خوندن کتابا کنین.

فروشگاه فانتازیو اسپانسر این قسمت از پادکست لوموس هست.

حذفیات ترجمه هری پاتر

به روال فصل گذشته‌ی لوموس، این بار هم با انتشار هر قسمت جدید از لوموس، ترجمه‌ی اون فصل کتاب هم از ترجمه‌ی فارسی اون در ایران رو بررسی می‌کنیم و حذفیات، اشتباهات و سانسورهای اون رو برای شما مشخص می‌کنیم.

برای مطالعه حذفیات فصل دوازدهم از کتاب هری پاتر و حفره اسرارآمیز اینجا رو کلیک کنید.

داستان‌های حاشیه‌ای مرتبط

جی.کی.رولینگ پیش از این برای بعضی از فصل‌های کتاب‌های هری پاتر، در سایت رسمی دنیای جادوگری یک سری داستان کوتاه جدید منتشر کرده بود. ما در مرکز دنیای جادوگری تنها سایتی در ایران هستیم که همه‌ی این داستان‌ها رو به فارسی ترجمه کردیم.

برای این فصل از کتاب هری پاتر و تالار اسرار دو داستان حاشیه‌ای از خانم رولینگ وجود داره که شما رو دعوت به خوندنش می‌کنیم. داستان معجون مرکب پیچیده و سالن عمومی هافلپاف با ترجمه امین بهره‌مند.

نظرتون رو از داخل سایت، با ایمیل podcast@wizardingcenter.com و یا توییتر و اینستاگرام مرکز دنیای جادوگری می‌تونید با ما به اشتراک بذارین. اگر هم دوست داشتین میتونین از طریق این لینک از ما حمایت مالی کنین.

اسپانسر: فروشگاه فانتازیو
اجراکنندگان: خشایار، شادی، امید و میلاد
مترجم:
حسین غریبی
آهنگساز: علی خانی
طرح کاور: Jim Kay © Bloomsbury Publishing Inc
حق تکثیر هری پاتر: Warner Bros and © J.K. Rowling ©
ارائه‌ای از وب‌سایت مرکز دنیای جادوگری و دمنتور

۱۵ دیدگاه

  1. گوش کردم
    خوب بود
    ولی برعکس هفته های قبل حوصله ندارم کامنت بذارم.
    فقط تشکر میکنم از شادی عزیز

    تو طول هفته اگه حسش اومد مستفیضتون میکنم.

  2. مثل همیشه بی نقص بود.واقعا نکته ناگفته ای باقی نمیزارین.(البته فقط در باب مصرف معجون مرکب پیچیده توی کتاب یادگاران مرگ خشایار یه مورد رو جا گذاشت که رفتن هری و هرماینی به گودریکز هالو بود که اونجا معجون رو خورده بودن)
    خسته نباشید.

  3. خسته نباشید.
    به نظرم بهترین قسمت اپیزود اون اولش بود که امید و میلاد حرف منشوری زدن !

    از اینکه بعضی اوقات درباره نکات اخلاقی داستان می گید (مثلا امروز بحث پزشکی بود) خیلی خوشحال میشم. اگه نکات گفته نشه ، انگار صرفا داریم یک داستان تخیلی و معمولی رو موشکافی می کنیم ولی این نکات که می گید هم پادکست رو ارزشمند می کنه و هم تجربه خوندن این کتاب ها رو.

    با تشکر.

  4. با سلام
    مرسی از اپیزود عالی 🙂
    فصل یکی مونده به آخر کتاب محفل ققنوس که تو این اپیزود بهش اشاره کردین یکی از قشنگترین فصلهای کل کتابهاست من حس میکردم واقعا تو اون فضا بودم آنقدر که جو کتاب ۵ ناجور و پرفشاره ، تو اون لحظات هری غم و استرس خودشو کامل خالی می‌کنه سر دامبلدور ما هم هم ذات پنداری میکنیم باهاش و چه نکات مهمی تو اون فصل گفته میشه
    جا داره همین الان یاد کنم از فیلمنامه نویس و کارگردان فیلم ۵ و درود بفرستم به روحش…..
    در مورد بچه های هافلپاف ، درسته که جزو شخصیتهای اصلی نبودن ولی بعد از گریفیندور بیشترین مبارز علیه ولدمورت تو جنگ هاگوارتز از گروه هافلپاف بود احترام بگذارید ؛)
    در مورد مسیله اخلاق پزشکی گفتین و به درستی از جو وحشتناک رشته زنان زایمان صحبت کردین باید بگم که کلمات افتضاح و وحشتناک و اینا فقط واسه یه لحظه ست :(( ولی افسردگی پس از زایمان به خاطر تغییرات هورمونی و فشار روحی روانی رو مادره تو رفرنسها فعلا در مورد ارتباطش با برخورد کادر با مادر فکتی وجود نداره تو ایران هم اتفاقا به خاطر حمایت خانواده ها شیوعش نسبت به کشورهای غربی کمتره و به دلیل آگاهی و حساسیت بیشتر مردم، الان بیشتر تشخیص داده میشه طیف وسیعی از علایم داره که اینکا واقعا جای توضیح این مسیله نیست 🙂

  5. سلام
    توی کتاب یادگاران مرگ وقتی موی هری رو میندازن توی معجون و طلایی رنگ میشه این هرماینیه که میگه هری به نظر از کراپ و گویل خوشمزه تر میای و بعدش با نگاه خیره رون مواجه میشه

  6. در جواب شک خشایار: دلیل اینکه دامبلدور ، نشان یادگاران مرگ رو نگذاشته بود این بود که این نماد به نام نشان گریندلوالد معروف بود و ویکتور کرام در کتاب هفتم به این قضیه اشاره می کنه

    در جواب میلاد که گفته بود اون دو یادگار خودشون به دست دامبلدور رسیدن: شنل نامرئی رو دامبلدور خودش از جیمز گرفت چون کنجکاو شده بود و در کتاب هفت اعتراف می کنه اینو

  7. من برام عجیبه که شیپرا میگن دراکو و هری تو سال دوم با هم دوست بودن…خب اگر اینطور بود که نیاز نبود کلا معجون درست کنن:/
    #نه_به_شیپ_سم:/

  8. میگم ک
    اخرین باری ک هری وارد دفتر دانبلدور شد باهم رفتند به اون غار اخر محفل ققنوس نبود اخر شاهزاده دورگه بود

ثبت دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری مشخص شده‌اند *