در قسمت چهاردهم از بررسی کتاب جام آتش در پادکست لوموس سراغ فصل «طلسم‌های نابخشودنی» رفتیم. تو این فصل با طلسم‌های ممنوعه آشنا می‌شیم و همراه با امید، خشایار، سحر و میلاد درباره‌ی دخالت دامبلدور در روش تدریس مودی صحبت می‌کنیم و گریزی هم به شخصیت‌شناسی بارتی کراوچ پسر می‌زنیم.

اجراکنندگان: سحر، امید و میلاد
راوی: شادی
مترجم: حسین غریبی
آهنگساز:
علی خانی
طرح کاور:
Jim Kay © Bloomsbury Publishing Inc
کپی‌رایت:
Warner Bros and J.K.Rowling
ارتباط با ما: podcast@wizardingcenter.com (توییتر و اینستاگرام)
حمایت مالی از پادکست لوموس
اسپانسرشیپ در پادکست لوموس
ارائه‌ای از وب‌سایت مرکز دنیای جادوگری و دمنتور

۲ دیدگاه

  1. با سلام و احترام
    خدا قوت . مثل همیشه خیلی خوب بود
    من هم در بسیاری مواقع اول پایان کتاب رو میخونم بعد شاد یا غمگین اما بدون اضطراب کتاب رو مطالعه میکنم ( حتی یادمه موقعی که کتاب هری پاتر و یادگاران مرگ منتشر شد اول رفتم آخرش رو خوندم که ببینم هری زنده میمونه یا نه). برای من مثل این میمونه که وارد یک دنیای دیگه شدم و از سرنوشت آدم های اون دنیا خبر دارم.
    در مورد اختلال استرس پس از سانحه فکر میکنم برای نسلی که تجربه جنگ رو داره این اختلال بسیار آشناست . همه ما که چند سال با اضطراب بمباران ها زندگی کردیم و وقتی از عزیزامون دور بودیم همیشه نگران بودیم که شاید دیگه نبینیمشون، این اختلال بخشی از شخصیتمون شده و شاید یکی از دلایل تلاشمون برای ایجاد محیطی آرام و امن برای فرزندانمون همین اختلال باشه

  2. سلام به دوستان لوموس امیدوارم که حالتون خوب باشه
    کلا آدم کامنت گذاری هیچوقت نبودم ولی نمیتونستم جلوی شوق خودم رو بگیرم امیدوارم حوصله خوندنش رو داشته باشید :))
    من پادکست خیلی گوش میکنم و چند ماه پیش که در حال گوش دادن به رادیو ماجرا بودم باهاتون آشنا شدم و اینقدر ذوق داشتم که اپیزود رو همونجا pause کردم ( عذرخواهی از بچه های رادیو ماجرا 🙂 ) و شروع کردم از قسمت ۱ لوموس رو شنیدن تا امروز که کامنت میزارم همه ۹۰ اپیزود رو یکسره گوش دادم و بقیه پادکستارو موقتا گذاشتم کنار تا بهتون برسم و از این به بعد بتونم با شما جلو بیام.
    خیلی محصولتون رو دوست دارم نه تنها به عنوان یک پاترهد بلکه به عنوان کسیکه از بچگیم به ادبیات و زبان و ترجمه علاقه داره کارتون به نظرم بسیار ارزشمنده مخصوصا اون قسمت هایی که اشتباهی اگر دارید از اصلاح کردنش ترسی ندارید و این نشون دهنده بلوغ فکری در شما هستش بالاخره همه انسانیم و امکان خطا داریم. اینکه در این دو سه ماهی که یکسره بهتون گوش میکردم حس میکردم با یکسری دوست هم نسل خودم توی دورهمی صمیمی نشستم ( امیدوارم واقعا یک روزی بشه که با هم صحبت بکنیم چون این دو سه ماه اینقدر لوموسی بود که توی خواب هم دیدمتون :))‌ ) و حرف هاشون رو میشنوم از نکات قشنگ کارتون هست.
    در مورد ترجمه ها و ایرادات اکثر مواردی که گفتید صحیح بوده ولی یه مورد رو خیلی بهش اشاره میکردید که جا داره یادآوری کنم بهتون : اگر خاطرتون باشه بعد از نسل ما که کتاب فارسی قدیم رو خونده بودیم توی دبستان کتاب های فارسی تغییر کرد به «بخوانیم و بنویسیم» که خوشحالم نخوندیمش چون فاجعه بود. در اونموقع فرهنگستان تصمیم گرفت که تمامی کلمات باید اجزای معنی دارشون سوا نوشته بشه که «کنجکاو» میشد «کنج کاو» یا «بیشتر» میشد «بیش تر» که خب بنظرم واقعا احمقانه بود این تصمیم و صرفا جهت این بود مردم نگن این همه بودجه ای که فرهنگستان میگیره چرا هیچکاری نمیکنه. این هستش که این ایراد رو میتونیم به این مسءله ارتباط بدیم.
    در آخر هم بگم در طول این مدت مخصوصا اون تایمی که به مشکل اسپانسر برخورده بودید همیشه با خودم فکر میکردم که اگر من بجای مدیر تندیس بودم خودم اسپانسرتون میشدم چی بهتر از اینکه یکسری آدم اشتباهات کتابم رو موشکافی کنن و بهم بگن. حالا که کاره ای توی تندیس نیستم و متوجهم که کار سنگین هست و برای همین دوست دارم به شخصه که حتی اگر تمایل داشته باشید باهاتون همکاری کنم که باری از روی دوشتون برداشته بشه.
    امیدوارم توی کار و زندگی شخصیتون موفق باشید و پرقدرت ادامه بدید و این میراث رو برای هر فارسی زبان در کنار اثر خانم رولینگ به یادگار بزارید.

ثبت دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری مشخص شده‌اند *