باگِرت1Boggart: در ترجمهٔ کتابسرای تندیس: لولوخورخوره. م. موجودی دگرپیکر است که در رویارویی با هرکس به شکل چیزی درمیآید که شخص بیش از همه از آن میترسد. هیچکس نمیداند باگرت در زمانهایی که جلوی چشم کسی نیست، به چه شکلی است، اما به زندگی ادامه میدهد و معمولاً از طریق تلقتلوق کردن، تکاندادن یا خراشیدن چیزی که در آن پنهان شده، میتوان از وجودش مطمئن شد. باگرتها مخصوصاً از فضاهای بسته خوششان میآید، اما ممکن است در جنگلها و یا گوشههای تاریک نیز کمین کنند.
هرچقدر که فرد ترس بیشتری داشته باشد، در برابر باگرتها آسیبپذیرتر است. ماگلها نیز حضور آنها را احساس میکنند و ممکن است حتی یک نظر آنها را ببینند، اما ظاهراً کمتر قادرند آنها را واضح ببینند و معمولاً بهراحتی باور میکنند چیزی که دیدهاند ساخته و پرداختهٔ ذهن آنها بوده است.
باگرت هم مثل روح مزاحم2Poltergeist زنده نیست و هیچوقت واقعاً زنده نبوده. یکی از ناموجودات عجیبی است که در دنیای جادویی پیدا میشود و هیچ نمونهٔ مشابهی در دنیای ماگلها ندارد. باگرتها را میتوان وادار به ناپدیدشدن کرد، اما لاجرم باگرتهای بیشتری پیدا میشوند و جای آن را میگیرند. به نظر میرسد که باگرتها نیز همچون ارواح مزاحم و دمنتورها3Dementor که شرورتر هستند، با تغذیه از احساسات انسان به وجود میآیند و بقا پیدا میکنند.
جادویی که باعث غلبه بر باگرت میشود، میتواند دشوار باشد، چون به گونهای است که باید باگرت را به شکل خندهداری درمیآورد تا مثل ترس از طریق شادی برطرف شود. اگر افسونگر بتواند ازتهدل با صدای بلند به آن بخندد، باگرت بلافاصله ناپدید میشود. ورد آن ریدیکولوس4Riddikulus است و هدف از آن تبدیل باگرت به شکلی کمخطرتر و در صورت موفقیت شکلی خندهدار است.
باگرتهای معروف عبارتاند از باگلِ قدیمیِ کنتربری5Old Boggle of Canterbury؛ کنتربری: شهری در جنوبشرقی انگلستان که در قرونسطا منطقهای زیارتی بود. م. (ماگلهای منطقه خیال میکردند زاهد دیوانهٔ آدمخواری است که در یک غار زندگی میکند. در واقع باگرت نسبتاً کوچکی بود که یاد گرفته بود که چطور از انعکاس صداها بهترین استفاده را ببرد)؛ باگرت بزنبهادر شهر قدیم لندن6Bludgeoning Boggart of Old London Town (باگرتی که خودش را به شکل یک جانی بیرحم درآورده بود و در قرن نوزدهم در کوچهپسکوچههای لندن پرسه میزد، اما با یک ورد ساده میشد او را به همستر تبدیل کرد)؛ و لولوی جیغکش استرثتالی7Screaming Bogey of Strathtully: استرثتالی شهری خیالی است. م. (یک باگرت اسکاتلندی که آنقدر از ترسهای ماگلهای آن نواحی تغذیه کرده بود که تبدیل یک سایهٔ سیاه غولپیکری با دو چشم سفید درخشان شده بود، اما سرانجام لایال لوپین8Lyall Lupin، کارمند وزارت جادو، آن را در یک قوطیکبریت به دام انداخت.)
لولوخور خوره چیه
اسم اصلیشو بگید آقا
“بوگارت”
لولوخورخوره
بگید بوگارت بهتره
عالی✌️
خدایی لولو خوره چیه از شما بعیده به خدا بوگات درستشه
دوستان عزیزی که به لفظ «لولوخورخوره» ایراد گرفتن و لفظ «بوگارت» رو ترجیح میدن، خدمتتون عارضم که ترجمههای این سایت همگام با ترجمههای ویدا اسلامیه عزیز انجام میشه. بنابراین در این مورد هم همون واژهای که خانم اسلامیه به کار بردند، به کار گرفته شده
مودی میتونست شکل واقعی بوگارتو ببینه
پس اینکه هیچکس نمیدونه وقتی جلوی جادوگرا نیست چ شکلیه اشتباهه
مودی تو فصل ۵ از اشپزخونه کمد طبقه بالارو نگاه میکنه و ب مولی میگه اره ی بوگارته
چه جالب من نمی دونستم (:
خب شایدم کودی بوگارته رو مثل ترس خودش دیده ، نگفته بود که شکل واقعیشو دید البته شک دارم
بازم اشتباه شد ، مودی 🙂
لیلال لوپین در اصل پدر ریموس لوپین هست . که ریموس هم از پدرش استعداد در دفاع در برابر جادوی
سیاه رو به ارس برده بود. و من واقعا با واژه لولو خرخره مشکلی ندارم چون حتی اسمش هم باعث خنده میشه (: و نابود کردنش ساده تر (;
به نکته قشنگی اشاره کردین
سلام فقط میخواستم ی چیزی بگم من ی بار دیگه متن رو خوندم شما ب جای لیلال لوپین نوشتید لایال لوپین درستش لیلال هست .
شکل لاتین اسمش Lyall هستش. فک نکنم لیلال خونده بشه
ممنون
همیشه برام سوال بود مودی تو خونهی سیریوس اون لولوخورخورهای رو که فک کنم توی یه کشویی بود به چه شکلی دیده
خودم که فکر میکنم در این مواقع به شکل یه تودهی دودی و تیره هستند •~•
اون لولوخورخوره یا بوگارت نبود اون یه جن خونگی بود مثل دابی
اگه یکی دقیقا ندونه بیشتر از همه از چی میترسه (مثل من 😐 ) بوگارت میفهمه ؟ منظورم اینه که از خود آدم بیشتر میدونه ؟
احتمالا. من واقعا دوست دارم با یه بوگارت بجنگم و جلوی اینه اریسه وایسم که عمیق ترین خواسته قلبیم و بدترین ترسم رو بفهمم! نمیدونم چین!!!!!!!
همیشه برام سوال بوده که اگه با طلسم از خودمون در برابر بوگارت دفاع نکنیم و همینجوری وایسیم، چی کار می کنه و چی میشه؟ آیا بوگارت می تونه آدما رو بکشه؟
احتمالا انقدر میترسونه تا آدم یا سکته کنه یا دیوونه شه
یه سوال ذهنمو درگیر کرده اگه یه نفر بزرگترین ترسش خوده لولوخورخورهها باشه ، اونوقت اینطوری میتونه شکل واقعی اونا رو ببینه؟://
به نکته ی ریزی اشاره کردی. فکر کنم در اون صورت بوگارت از اونها میترسه و نمیره سمتشون. اینو یه جایی خوندم که نه کاملشو یادم هست نه اسم مقاله شو
نه دقیقا برعکس اینه که گفتی