جوانی بود جادوگر که نامش بود او مورگِن1Morgan
رئیسش گفت: «ای مورگن، برو تو صید کن گورگِن!2گورگن یا گورگون موجودی افسانهای از اساطیر یونان و هیولای مؤنثی است که هر کس به چشمهایش نگاه میکرد تبدیل به سنگ میشد. م.
ولی پست است آن موجود
تدبّر کن، نبینش زود
به کاری گیر مغزت را که کارایی شود ممکن!»
ولی گورگن از آن سو بود بسی باهوش و دهشتناک
(دو چیزی که از آن مورگن بدون بهره باشد پاک)
فقط با یک نظر در دم
کند او سنگ هر آدم
و آدم پیکره گردد و ماند تا ابد بر خاک
به او گفتند یارانش که «اول، مورگ، طرحی کار!»
ولی او بیش از هر کاری، از اندیشه ببود بیزار!
«هیاهوتان بسی بیخود
بَرَم یک بقچهای با خود
به دام اندازمش بی آنکه نفرینش کنم دیدار!»
بکوشید مورگ دزدانه ز پشت سر کند حمله
ولی از نکتهای کوچک شده بود غافل او جمله
که آیینه شده ایجاد
عقب دیدن کند امداد
پس آن وقتی که مورگ آمد، بدید گورگن به این حیله
به آیینه نظر کردند، هم اهریمن و هم مورگن
دو جفت دیده به هم برخورد (چشِ مرد و چشِ گورگن)
نشد فریادش او تکمیل
به سنگی مورگ شد تبدیل
و هرگز برنگشت از آن، ابد شد پیکری سنگن
مگر گورگن چه بیشتر بود و زو مورگن چه فقدان بود؟
چه حُسنی گورگن افزون بود (اگرچه مورگ کودن بود)
چه باید بود گر خواهی که این عمرت به جا ماند؟
چه خصلتها بباید داشت که مرگ جان تو نستاند؟
چه قدر سخت بود خوندنش
عجب..واقعا باحال بود 🙂
عالی ترجمه به فارسیش از نظرم محشر بود دست حسین جان درد نکنه
من که چیزی نفهمیدم
آقا من حرفمو پس میگیرم ، بار دوم که خوندم متوجه شدم مرسی از ترجمه 🙂
وای چقدر سخت و جالب و عالی بود من سه بار خوندمش تا چیزی فهمیدم.بند اخرش رو خیلی دوست داشتم.چیزی که من متوجه شدم این بود:
رئیس مورگن بهش گفت که یک گورگون شکار کند.بهش میگوید که او خیلی خطرناک است ؛زود دست به کار نشو وکمی فکر کن.
گورگون ترسناک و باهوش بود(دوچیزی که مورگن نداشت).در یک نگاه در لحظه هر آدمی را به سنگ تبدیل میکند.
دوستانش بهش گفتند که یک نقشه بکش ولی مورگن از فکر کردن متنفر بود.گفت که ترس تان بیجاست من او را توی بقچه میندازم قبل از اینکه کاری بکند.
پس سعی کرد از پشت سر بهش حمله کند ولی از یک نکته غافل مانده بود.یک آیینه ایجاد شده بود(چ جوری؟!).
گورگون و مورگن هردو به آیینه نگاه کردند و قبل از اینکه فریاد مورگن تمام شود به سنگ تبدیل شد و تا ابد اینجور ماند.
چرا اینطور شد مگر گورگون چه بیشتر از مورگن داشت و مورگن چه ضعفی داشت؟ ما باید چجور باشیم که عمرمان زیاد باشد؟چه ویژگی هایی باید داشته باشیم که نمیریم؟!
این گورگون کمی شبیه باسیلیسکه ولی اگه تو آیینه ب باسیلیسک نگاه کنیم اثری نداره.من این بازی رو انجام ندادم و اصلا نمیدونم چ جوریه.ولی شعر خیلی عالی بود .مرسی از حسین غریبی برای این ترجمه عالی.
واو چه باحال. فقط یه سوال، من متوجه نشدم این شعر چه ربطی به داستانا داشت; کتاب ورد ها چیه اصلا؟؟
ترجمه شعر به فارسی خیلی سخته ، کارتون عالیه✌️
عِم. یه سوال!
الان این ترجمه دقیقا مثل نسخهی اصلیشه یا برای اینکه خوش قافیه مافیه بشه یکم تغییر داده شده تو ترتیب و اینجور چیزها؟!
ترجمه عالی بود ممنون
عالی بود. یکی از بهترین شعرهایی که خوندم بود
گورگن همون باسیلیسکه؟