اولین استاد درس دفاع در برابر جادوی سیاه هری جادوگر جوان باهوشی است که قبل از شروع پست تدریسش در هاگوارتس1Hogwarts به یک «تور بزرگ2سفری سنتی به دور اروپا که مردان جوان اروپایی طبقهٔ بالای اجتماعی در قرن ۱۷ تا اوایل ۱۹ میلادی می‌رفتند. م.» دور دنیا رفت. اولین‌باری که هری کوییرل3Quirrell را می‌بیند، او دستاری به دور سرش پیچیده و شروع به پوشیدن روزمرهٔ آن می‌کند. مشکل اعصاب او، که بیشتر از همه در لکنت زبانش پیداست، چنان شدید است که شایعه شده بود دستارش را پر از سیر کرده تا خون‌آشام‌ها را دور نگه دارد.

کوییرل آگاهانه این هدف را در پیش گرفت که هرچه را که از جادوگر سیاه باقی‌مانده بود پیدا کند؛ این کارش تاحدی  از سر کنجکاوی بود و تاحدی به دلیل تمایل ناخودآگاهش برای به رسمیت شناخته شدن. کوییرل پیش خودش خیال می‌کرد که در بدترین حالت می‌تواند مردی باشد که ولدمورت4Voldemort را پیدا کرده و در بهترین حالت ممکن بود مهارت‌هایی از ولدمورت بیاموزد و مطمئن شود که دیگر هیچ‌کس به او نخواهد خندید.

هگرید درست می‌گفت که کوییرل «نابغه» است، اما این استاد هاگوارتس هم ساده‌لوح و هم متکبر بود که فکر کرده بود می‌تواند اختیارش را در رویارویی با ولدمورت حفظ کند، حتی زمانی که این جادوگر سیاه در حالت ضعیفش باشد. زمانی که ولدمورت فهمید این مرد جوان در هاگوارتس سِمت دارد، فوراً کنترل او را در دست گرفت و کوییرل قادر به مقاومت نبود.

کوییرل بااینکه روحش را از دست نداد، اما کاملاً تحت‌کنترل ولدمورت درآمد و ولدمورت باعث شد جسم او دچار جهش هولناکی شود: حالا ولدمورت از پشت سر کوییرل همه‌چیز را می‌دید، حرکاتش را کنترل می‌کرد و حتی او را مجبور می‌کرد که دست به قتل بزند. کوییرل هرازچندگاهی سعی کرد مقاومت ضعیفی از خودش نشان دهد، اما ولدمورت بسیار قدرتمندتر از او بود.

در عمل، کوییرل به‌دست ولدمورت تبدیل به یک هورکراکس5Horcrux: در ترجمهٔ کتابسرای تندیس: جان‌پیچ. م. موقت شد. او به‌واسطهٔ فشار فیزیکی ناشی از جدال با روح پلید و بسیار قدرتمندتری که درونش بود، به‌شدت ضعیف شده بود. در هنگام نبرد با هری، به‌دلیل قدرت محافظی که مادر هری در زمان مرگش در پوست او باقی گذاشته بود، بدن کوییرل دچار سوختگی و تاول شد. زمانی که بدن مشترک کوییرل و ولدمورت به‌دلیل تماس با هری به‌شکل وحشتناکی سوخت، ولدمورت درست به‌موقع برای نجات جانش فرار کرد و کوییرلِ ضعیف و آسیب‌دیده را به حال خودش رها کرد تا بیفتد و بمیرد.

نظر جی.کی.رولینگ:

از دید من، کوییرل پسری بااستعداد اما حساس بود که احتمالاً در زمان تحصیل در مدرسه او را به‌خاطر کم‌رویی و عصبی بودنش مسخره می‌کردند. احساس ناکافی بودن و علاقهٔ او به اثبات خودش، باعث شد رفته‌رفته (در ابتدا به صورت نظری) به جادوی سیاه علاقه‌مند شود. کوییرل، مثل بسیاری از افرادی که خود را حقیر و حتی مضحک می‌دانند، در دلش آرزو داشت که توجه دنیا را به خودش جلب کند.

کوییراینوس6Quirinus یکی از ایزدهای اساطیر روم است که اطلاعات زیادی از او در دست نیست، اما معمولاً به جنگ مربوط دانسته می‌شود و این سرنخی است که نشان می‌دهد کوییرل آن‌قدر که به نظر می‌رسد سربه‌راه نیست. اسم  «Quirrell» خیلی شبیه کلمهٔ «squirrel» (سنجاب) – کوچک، ناز و بی‌آزار – و نیز شبیه کلمهٔ «quiver» (به خود لرزیدن) است که اشاره‌ای به عصبی بودن ذاتی این شخصیت دارد.

۶ دیدگاه

ثبت دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای ضروری مشخص شده‌اند *