وزغ، یکی از سه حیوانی که در هاگوارتز اجازه داده میشود به عنوان حیوان دستآموز به همراه داشت، کمترین میزان محبوبیت را طی سالهای متمادی داشته و دارد. قرنها پیش، در دورانهایی که خشونت بیشتر بوده است، یعنی زمانی که از جادوگران و ساحرههای جوان انتظار میرفت خودشان چشمهای سمندر آبی مورد نیاز برای معجونسازی را از حدقه بیرون بیاورند، معمولاً جعبههایی پر از وزغ برای استفاده در معجونسازی و دیگر افسونها به مدرسه میآوردند. با گذشت زمان، وقتی وزارت سحر و جادو در خصوص رفتار خشونتآمیز با حیوانات قوانینی را وضع کرد (مفاد مواد 29-13 مربوط به مواد اولیهی معجونسازی و تهیهی آن) چنین اعمالی به تدریج غیرقانونی شد. وزغها، که به دلیلی نداشتن جذابیت هیچ وقت محبوب نشدند، رفته رفته در هاگوارتز (به صورت زنده) کمتر دیده شدند، مگر این که از انواع وحشی آن در محوطهی مدرسه در حال جست و خیز و شنا باشد.
زمانی که هری به هاگوارتز راه یافت، داشتن یک وزغ به عنوان حیوان دست آموز نه امری جالب و نه معمول بود؛ در واقع، مایهی شرمساری بود. ترهور، وزغ نویل، برای او هیچ چیز قابل ستایشی نداشت جز میلی که به گم شدن داشت، و زمانی که بالاخره به دریاچهی هاگوارتز پرید تا به همنوعانش بپیوندد، هم صاحب حیوان و هم خود حیوان نفس راحتی کشیدند.