پنجمین قسمت پادکست لوموس به فصل بید کتکزن از کتاب هری پاتر و تالار اسرار میرسه. در این قسمت خشایار، میلاد، شادی و امید از ماجراجویی خطرناک هری و رون برای ورود به هاگوارتز با استفاده از ماشین پرندهی آقای ویزلی و برخوردشون با اساتید هاگوارتز موقع رسیدن به اونجا صحبت میکنن.
ما اینجا هر هفته کتابهای هری پاتر رو به ترتیب و فصل به فصل جلو میریم و در مورد تمام جوانبش با هم صحبت میکنیم. اگه کتابها رو نخوندین، بدونین که ما تمام مجموعه رو در نظر میگیریم و حرفامون باعث لو رفتن قصه میشه. چه برای اولین بار چه چندمین بار، بهتره که شما هم همراه با ما شروع به خوندن کتابا کنین.
فروشگاه فانتازیو اسپانسر این قسمت از پادکست لوموس هست.
حذفیات ترجمه هری پاتر
به روال فصل گذشتهی لوموس، این بار هم با انتشار هر قسمت جدید از لوموس، ترجمهی اون فصل کتاب هم از ترجمهی فارسی اون در ایران رو بررسی میکنیم و حذفیات، اشتباهات و سانسورهای اون رو برای شما مشخص میکنیم.
برای مطالعه حذفیات فصل پنجم از کتاب هری پاتر و حفره اسرارآمیز اینجا رو کلیک کنید.
پیشنویسهای هری پاتر
در این بخش دستنوشتههایی از جی.کی.رولینگ رو ترجمه و منتشر میکنیم که بخشی از نسخهی اولیهی کتابهای هری پاتر بودهاند و در نسخههای نهایی حذف شدن. خانم رولینگ هم مانند هر نویسندهی دیگری تا قبل از انتشار کتاب اصلی، فصلها و محتواهای مختلف و متفاوتی رو به رشتهی نگارش در آورده اما قبل از انتشار نهایی اونها رو دستخوش تغییرات اساسی کرده یا به شکلی متفاوت در جاهای دیگری منتشر کرده. حالا در این بخش در کنار هر قسمت از پادکست لوموس میتونید پیشنویسهای جی.کی.رولینگ از کتابهای هری پاتر رو به فارسی مطالعه کنین.
فصل حذفشدهی «پری دریایی» پیشنویس فصل ۵ کتاب «هری پاتر و تالار اسرار» است که در اون هری و رون هنگام فرود در هاگوارتز، به جای برخورد به بید کتکزن، به داخل دریاچه سقوط میکنن.
داستانهای حاشیهای مرتبط
جی.کی.رولینگ پیش از این برای بعضی از فصلهای کتابهای هری پاتر، در سایت رسمی دنیای جادوگری یک سری داستان کوتاه جدید منتشر کرده بود. ما در مرکز دنیای جادوگری تنها سایتی در ایران هستیم که همهی این داستانها رو به فارسی ترجمه کردیم.
حالا برای این فصل از کتاب هری پاتر و تالار اسرار هم یه داستان حاشیهای از خانم رولینگ وجود داره که شما رو دعوت به خوندنشون میکنیم. داستان ایستگاه کینگزکراس با ترجمهی امین بهرهمند.
نظرتون رو از داخل سایت، با ایمیل podcast@wizardingcenter.com و یا توییتر و اینستاگرام مرکز دنیای جادوگری میتونید با ما به اشتراک بذارین. اگر هم دوست داشتین میتونین از طریق این لینک از ما حمایت مالی کنین.
اسپانسر: فروشگاه فانتازیو
اجراکنندگان: خشایار، میلاد، شادی و امید
مترجم: حسین غریبی
آهنگساز: علی خانی
طرح کاور: Jim Kay © Bloomsbury Publishing Inc
حق تکثیر هری پاتر: Warner Bros and © J.K. Rowling ©
ارائهای از وبسایت مرکز دنیای جادوگری و دمنتور
اولین کامنت. هورااااااا!!!!! 🙂
بچهها کارتون حرف نداره
آخرش خیلی خندیدم! واقعا هیچ جوره نمیشد اسنیپ رو بیشتر از اون ضدحال کرد!!
اون جایی که میگه به نظرت نرسیده شاید زیاده خواهی؟ شاید دیگه نخوام این کار رو انجام بدم؟ دامبلدور میگه: چه به نظرم رسیده چه نرسیده، بی ربطه. تو قبول کردی اینو انجام بدی. چیزی برای بحث نیست.
اونی که گفتید هم درسته و محتواش یکیه. اما این عین حرف سوروس بود
سلام
شادی خیلی کتابو باحال میخونه. اون نکته که در مورد تنبیه دامبلدور در مورد هری گفت هم خیلی نکته نقضی بود. (نا امید شدنِ شخصی که هری نسبت بهش علاقه ویژه داره بزرگترین تنبیه بود میشه گفت هری رابطه مرید و مرادی با دامبلدور داشت و همین که بفهمه دامبلدور صرفا ازش ناراحته، تنبیه بزرگیه). احسنت.
در مورد رئیس گروه ما یعنی پروفسور اسنیپ.
ایشان البته شماره ویژه پیام امروز رو خونده بود.(به مناسبت این ماشین پرنده، شماره ویژه پیام امروز در عصر منتشر شده بود و اتفاقا فروش خوبی هم کرده بود) اما علاوه بر این، چون اسنیپ از بید کتک زن خاطره داشته پس وقتی صدای بید کتک زن رو میشنوه سریع متوجه میشه و میاد سمت هری و رون. البته دنبال اخراج نبود و میخواست فقط بترسونه. چون با ارتباطی که اسنیپ با دامبلدور داشته و خبرایی که از پشت پرده داشته قطعا میدونسته اخراج هری غیر ممکنه. پس فقط خواسته هری رو بترسونه که تنبیه بسیار مناسبی برای این پسر بود.
و البته به مهارت بی نظیر ایشان در ذهن خوانی هم اشاره ریزی شد که جالب بود.
در مورد ریدن به پروفسور هم باید بگم مادر نزاییده که کسی ایشان را آزار بده و عاقبت به خیر بشه. این کار دامبلدور هم شوخی مدیریتی بود. اونایی که به اسنیپ ریدن همه به فنا رفتن.
یه جا در کتاب ۶ هری به دامبلدور قریب به این مضمون رو میگه توجه کردین افرادی که اسنیپ ازشون متنفره چقدر بد نابود میشن؟ (دامبلدور هم توی دلش میگه نه جوجه! فقط تو توجه کردی) اشاره ای به عاقبت جیمز پاتر که در ابتدای جوانی کشته شد و سیریوس که سالها در آزکابان محبوس بود و بعد اون هم هیچ وقت زندگی آزادی نداشت و سرانجام پس از سالها زندگی فلاکت بار کشته شد. (پیتر پتی گروی حقیر هم که عملا مدتی سرایدار اسنیپ شده بود)
در مورد کامنتها در اپیزود ۴ و چیزی که در بیوگرافی نوشتم هم باید عرض کنم که بنده مزاح نکردم.
و در نهایت تشکر میکنم که با این پادکست ما رو از روزمرگی های مزخرف نجات میدین و برای مدتی به دنیای جادویی میبرین تا حدی که ما توی نقش خودمون غرق میشیم.
به به.نمردیم و بالاخره یکی رو اینجا دیدیم که از اسنیپ دفاع کنه 🙂
با سلام. تقریبا همه حرفایی که میخواستم بگم رو گفتی دوست عزیز.
درباره تلاش باری اخراج هری باید بگم که اسنیپ واقعا میخواست هری اخراج بشه. (تلاش برای نجات جونش یک مسئله جداست ).
شاهد این مدعا متهم کردن بچه ها به کمک به سیریوس بلک در پایان کتاب ۳ ، متهم کردن هری به نقض قوانین جلوی مدیران مدرسه و افراد با نفوذ وزارتخانه در کتاب ۴ و…
ممنون از دفاع جانانه ات از پرفسور اسنیپ ؛)
مثل همیشه بی نظیر! فقط خشایار گفتش که حس پرواز توی هری پاتر خوب و مثبت توصیف شده.منم باهاش موافقم اما میخواستم بگم که همچین خوب هم نبود…حداقل برای هری…
کتاب های هری پاتر از منظر پرواز بر جارو:
۱.هری پاتر و زمانی که استادش او را طلسم کرد تا از روی جارو بیفتد و بمیرد
۲.هری پاتر و زمانی که یک جن خانگی با فرستادن یک بازدارنده یاغی به دنبال او بر روی جارو باعث شد تا دست هری بشکند و تا خطر مرگ احتمالی پیش برود
۳.هری پاتر و زمانی که با سقوط از روی جارو از آسمان به زمین افتاد
۴.هری پاتر و زمانی که کل مدرسه تلاش او برای فرار از یک اژدهای وحشی را بر روی جارو تماشا کردند
۵.هری پاتر و زمانی که جارویش توقیف شد
۶.هری پاتر و زمانی که بازیکن تیمش یک بازدارنده را به صورتش کوبید و او را از روی جارو پایین انداخت
۷.هری پاتر و زمانی که در میان شعله های آتش سوزان بر روی جارو به دنبال دشمن دیرینه اش میگشت…
اون جمله ی دامبلدور راجب اون” تارت خوش آب و رنگ “هم واقعا عالیه. یه بار دیگه به همه نشون داد که چرا خفن ترین مدیر هاگوارتزه 🙂
سلام و خدا قوت
من متعلق به نسلی هستم که یاد گرفته بود به حداقل هر چیزی قانع باشه و از همون هم استفاده کنه و شاید لذت هم ببره
خیلی دوست دارم بدونم شما بچه های نسل های بعد از ما که بیشتر بلدین حقتون رو بخواین ترجیح می دادین کتاب های هری پاتر اصلا ترجمه نشه یا همین که ترجمه شده حالا با یه کیفیت متوسط خوبه ؟
دو تا موضوع رو با هم قاطی کردی. این جا تقریبا آخرین جاییه که میشه تمام نواقص ترجمههای هری پاتر که منجر به عوض شدن مفهوم و درک ما از شخصیتها میشن رو بفهمیم. این که نسل ما و نسل شما میکنین رو هم نمیفهمم. هممون انسانیم و حقوق برابر داریم. شما ادراکت اینه جور دیگهای زندگی کردی و از حقوقت چشم پوشی کردی. حالا ما نباید دلمون مثلا ترجمهی تمیز بخواد؟ یا به روز شدن طرحهای گرافیکی قدیمی کتابی که امسال با قیمت بالا خریدیم؟ شما هم از این به بعد مثل یه گریفیندوری شجاع زندگی کن و از حقوقت دفاع کن تا در آینده، بیشتر حسرت نخوری و خوشحال باشی در جهت مثبت تغییر کردی. ❤️
سلاااامممممم
جمعه که یادم افتاد فردا شنبه هست و قسمت جدید لوموس میاد کلییی ذوق کردمممم
دمرسی از همتون که اینقدر خوبین
و ممنون از شادی به خاطر صدای قشنگش و اینقد باحال خوندنش♡
من اصلا به این دقت نکرده بودم که جینی اینجا راز اون دفترچه رو فهمیده خوب که گفتین
این ماشینه مثل اینایی که قهرن ولی راضی نیستن یه بلایی سرت بیاد رفتار میکنه:خستم کردین؟کار بدی کردین؟خب شوتتون میکنم بیرون و بعد — خب عنکبوت اومد بخورتتون؟بیاین نجاتتون میدم ولی فکر نکنین اشتی کردمااا
تو کتاب ۴ اگر اشتباه نکنم هرماینی میگه که کتاب تاریخچه هاگوارتز نوشته : وسایل الکترونیکی مشنگی به علت زیاد بودن نیروی جادویی(یا یه همچین چیزی درست یادم نیست) درست کار نمیکنن و از کار میفتن
در مورد این که اسنیپ از کجا فهمیده، با خوندن پیام عصر به تنهایی که نمیتونه بفهمه هری و دوست عزیزش سوار ماشین بودن، وقتی میبینه اوه این دو آدم خاص نیومدن به هاگوارتز و صدای سقوط ماشین رو میشنوه و در نهایت میبینه میفهمه !
به یه نکته دیگه هم اشاره کنم:
اسنیپ الان ضد اسمشو نبره
هری کسیه که قراره نابودش کنه
خب الان این بدبخت اخراج بشه که هیچی یاد نمیگیره که در برابر طرف به کارش بیاد!
بعد من نفهمیدم بالاخره اسنیپ ته دلش هریو دوست داشته یا نداشته؟
ولی جدی اسنیپ خیلی گناه داشت دلم سوخت براش
راست میگی. ماشینه خداست 🙂
سلام می شه کلاب هاست رو از یک شنبه به یکی از روزای زوج تغییر دهید یا روزای فرد بین ساعت ۷تا ۹نیم نذارید من خیلی دوست دارم شرکت کنم اما وسط کلاسمه (اگه برنامهتون راه بده خیلی خوش حال می شم)
سلام پارسای عزیز. نظرت رو به عوامل تولید پادکست منتقل میکنیم، اما بعید میدونیم امکانپذیر باشه
تا وقتی که میفهمن دابی پشت همهی بدبیاریهای هری بوده، هر خوانندهی ماگلی به بدشانسی فکر میکنه ولی خانوم رولینگ یجورایی داره میگه آره. میتونین بدشانس باشین. اما یه موجودی پشتش هست. الان دابیه. بعدا هورکراس ها میشن و خود ولدمورت
سلام
ممنون از پادکست خوبتون
من ۲ ماه پیش چاپ جدید تالار اسرار رو خریدم
و در بخش های اخرتون به یک اشتباه ترجمه اشاره کردید
بعد من رفتم کتاب رو چک کردم و دیدم با این که کتابم چاپ جدیده ولی صفحه ۸۱ خط چهارم نوشته
تنها بخش دشوار کار، نرده ی رفتن به سکوی نه و سه چهارم …
حداقل بنویسه نرده رفتن شاید ادم دقت نکنه،نه اینکه نرده ی رفتن دقیقا ی اینجا چی کار میکنه؟
منم با میلاد موافقم که کسی که داشته تایپ میکرده کتابو با کله رفته تو کیبورد
ولی من یک چیزی رو اگه میدونستم الان مطمئنم که رولینگ بهترینه و اینکه خیلی تشکر میکنم که به اون بخشی که جینی میگه برگردید وسایلم(یا نمیدونم دفترم) دقت کردید خیلی برایم جالب بود.